1. مقدمه
حسامالدین آشنا
مصاحبهای با
مجله اندیشه پویا انجام داد و رسانههای اصولگرایان بیشتر و اصلاحطلبان کمتر به پررنگ کردن عبارتی از این مصاحبه که تغییراتی در کابینه را پیشبینی میکرد بها دادند و
تقریباً همه دیگر بحثهای مهم آن مصاحبه مغفول ماند. نسخه نهایی قبل از ارسال برای مجله را به
درخواست آقای آشنا دیدم و ابداً به ذهنم خطور نکرد که همه مصاحبه تحتالشعاع آن جمله
درباره تغییرات احتمالی کابینه قرار میگیرد. احساس میکنم باید بخشهای زیادی از آن مصاحبه دوباره بازخوانی شود و از آنجا که احساس میکنم توصیه من
برای حذف همان یک جمله شاید فرصتی فراهم میکرد تا مصاحبه با دقت بیشتری خوانده شود، سعی میکنم بخشهای مهم آنرا بازخوانی کنم.
اما پیش از بازخوانی آن مصاحبه در چند پست وبلاگ، مایلم یک نکته و یک سؤال را بیان
کنم.
اول آنکه بر مصاحبه
مذکور اعمال قدرت شد، شاید با نوع دوم قدرت که استیون لوکس بیان میکند. نوع دوم
قدرت زمانی اعمال میشود که چیزی از دستور کار خارج میشود و الف از طریق خارج کردن چیزی از دستور کار، ب را تحت
تأثیر قرار میدهد. تصور من این است که گروهی کوشیدند همه مطالب دیگر مصاحبه از دستور کار
خارج شود. من تلاش میکنم تا بقیه مطالب بار دیگر در دستور کار قرار گیرد.
دوم، از
برخورد سیاسی با متنهایی که میتوانند نکاتی برای گفتوگو در اختیار جامعه قرار دهند چه به دست میآوریم. اکنون گرد
و غبارهای رسانهای و سیاسی ناشی از پررنگ کردن یک خط از آن مصاحبه فرونشسته است، اما جامعه ما
از آن همه گرد و غبار و حتی بیاخلاقی چه حاصل کرده است. بیاخلاقی اینکه شخصاً حاضر بودم وقتی خبرنگار صدا و سیما به آقای آشنا تلفن کرد و خواست
درباره آن عبارت توضیح بیشتری بدهد و ایشان گفتند در این خصوص مصاحبه نمیکنند. صدا و سیما
همین مکالمه کوتاه را پخش کرد. در کدام نقطه دنیای متمدن صدای کسی را که میگوید مایل نیست
مصاحبه کند پخش میکنند، بدون اجازه؟
دنیای
رسانههای ما
حرفهای نیست
و اخلاقی هم نیستند. جامعه فکری ما هم گاه و بیگاه اسیر همین سیاستزدگی میشود و متنها لابهلای سیاست خوانده
نمیشوند.
2. گزارههای مهم
مصاحبه
برای
مشخص کردن ابعادی از متن که پنهان ماند، مجبورم در ساختار متن دست ببرم. جای
عبارات را در متن عوض میکنم، اما هیچ عبارتی به متن مصاحبه افزوده نخواهد شد. مواردی که در گیومه قرار
میگیرند
عیناً از متن نقل قول میشوند.
2-1. گونهشناسی
دلواپسان
«ما در
کشورمان تنها یک گروهِ دلواپس نداریم. حداقل چهار نوع دلواپس داریم.
یک گروه
کسانی هستند که نگاهشان به برنامه هستهای ایران اساساً افزایش توان بازدارندگی
است و این بازدارندگی را از مسیر تقابل دنبال میکنند. آنها هر کوتاه
آمدنی را یک نوع خیانت به مسئله بازدارندگی تلقی میکنند. چیزهایی را میخواهند که
خودشان نمیتوانند به زبان بیاورند و مجبورند آن چیزها را دراین قالب بیان کنند که
چرا دولت از فلان مسأله کوتاه آمده است. اینها اصلاً تمایلی هم ندارند که روی صحنه
باشند.
گروه دوم
از دلواپسان در حوزه به اصطلاح دور زدن تحریم فعال هستند. افرادی که نامشان را کاسبان
تحریم گذاشته شده است. اینها کسانی هستند که تحریم برایشان منافع بیحساب و کتاب ایجاد کرده است. اینها هم روی صحنه نمیآیند اما
همانطور که در گفتوگویی با مجله شما قبلاً گفتهام اگر خودشان کفن نپوشند میتوانند
هزینه و معونه هزاران کفنپوش را تامین بکنند.
سومین
گروه از دلواپسان کسانی هستند که اتفاقاً نسبت به رویکرد هستهای دولت نگرانی
ندارند بلکه نگرانی آنها از کلیت دولت است. از نظر آنها دولت هر اقدامی در هر حوزهای که بکند اقدامش
نابجا است از جمله در حوزه هستهای. اینها مخالفان و رقبای سیاسی دولت محسوب میشوند
و بسیار خوب هم دیده میشوند.
گروه چهارم
کسانی هستند که نسبت به عاقبتاندیشی و تدبیر این دولت تردید دارند چرا که طرف
مقابل را بسیار قوی، زیرک و حیلهگر و طرف خودی را ضعیف و ظریف و ساده تصویر میکنند. آنها جنگ آشکار را
راحتتر برمیتابند تا لبخند و قدم زدن را. آنها تجربه نظامی
خود را از تجربه دیپلماتیک دیگران بالاتر ارزشگذاری میکنند. من این چهار گروه را
به عنوان دلواپسان شناسایی میکنم.»
حسامالدین آشنا سپس راهکار مقابله با هر گروه از
دلواپسان را تشریح میکند:
«رقیبان سیاسی
دولت همانهایی هستند که دولت در سطح رسانهها با آنها مواجه است. دولت برای مواجهه
با آنها فعالیت رسانهای میکند. اگر مناظرهای و بحثی است دولت هم نماینده دارد و
با آنها حرف
میزند. مواجهه با گروه دوم مواجههای ساختاری است؛ مثل مبارزه با فساد و حذف لحاف
ملایی به اسم تحریم. لحاف که برداشته شود دیگر موضوعی برای این گروه از دلواپسان
نمیماند. جای بحث با گروه اول از دلواپسان هم در اندیشکدهها، شوراها و محافل
سیاستی و مجامع تصمیمسازی است. گروه چهارم هم باید توسط فرماندهی عالی خود توجیه
شوند. پس حرف من این است که دولت در هر سه حوزه کار خود را انجام میدهد.»
از این گونهشناسی چند نکته حاصل میشود:
-
تلاش میشود تا همه دلواپسان یک گروه، یعنی آنها که طرف مذاکره را قوی و حیلهگر میدانند و هوشیاری مذاکرهکنندگان ایرانی را خواستار هستند، جلوه داده شوند و منافع متکثر و متفاوت آنها به چشم نیاید.
-
تلاش
میشود تا ماهیت جناحی و سیاسی دلواپسی، در پس نقابی از نگرانی ملی، پوشانده شود.
بنابراین واژه «مردم» به کرّات استفاده میشود و حتی برخی که سالهاست آروز دارند کاش بشود مصدق را از تاریخ ایران پاک کرد، امروز مقایسه ظریف
و مصدق را نادرست خوانده و استکبارستیزی و بیاعتمادی مصدق به مذاکره را به رخ ظریف و دولت میکشند. هدف وسیله را توجیه میکند.
-
فقط
برخی از دلواپسان را میتوان از طریق اجماعسازی در سطوح کلان قدرت به تمکین در برابر تصمیم کلیت نظام سیاسی واداشت، آنها که فرمانده عالیرتبه دارند.
-
آلترناتیوهایی
که دلواپسان به جای مذاکره پیش مینهند از تداوم وضع موجود تا رویارویی نظامی متغیر
است. هیچ کدام از آلترناتیوهای ایشان، بهبود وضع موجود را نوید نمیدهد.