محمود احمدینژاد سفرهای استانی خود را از امروز آغاز کرده و محور فعالیت او حمایت از حمید بقایی است و همه امید ایشان به وعده یارانه 250 هزار تومانی است. حمید بقایی اگر رد صلاحیت نشود و پا به میدان انتخابات بگذارد و با همین وعده پیروز انتخابات باشد، سابقه این جمع نشان داده است هر چند کوتاهمدت، ولی این وعده خود را به هر قیمت عملی میکنند و مسیر غلط جدیدی را بنیان مینهند که جز به فروپاشی اقتصادی و بیثباتی سیاسی نخواهد انجامید. این جماعت اما اگر تأیید صلاحیت نشوند، چنان تا زمان اعلام صلاحیتها بر آتش انتظارها و توقعات مردم میدمند که نظام سیاسی و سیاستگذاری را در برابر تناقضهای بزرگ قرار خواهند داد. سایر کاندیداها در رقابت برای کسب رأی چاره کار را در سبقت گرفتن بر ایشان در شعارهای عوامفریبانه مییابند و بار دیگر عقلانیت به محاق میرود. نظام سیاسی نیز خود را رویاروی مردمی میبیند که تصور میکنند یک منجی، عدالتخواه و آن قهرمانی که ایشان را به حق و حقوقشان میرساند، رد صلاحیت شده است.
محمود احمدینژاد و حمید بقایی بازی خطرناکی با امنیت ملی و ثبات سیاسی کشور را آغاز کردهاند. وعده 250 هزار تومان یارانه، و تحریک کردن سایر کاندیداها به مسابقه گذاشتن در ارائه چنین وعدههایی، برای کشوری که از پس ارائه 45 هزار میلیارد تومان یارانه سالیانه برنمیآید و بودجه عمرانی آن یکسوم همین مقدار است؛ برای کشوری که تازه به تورم یک رقمی رسیده و کمر اقتصاد، محیط زیست، توان فناورانه و حتی ظرفیت استراتژیک کشور زیر بار پنج دهه پوپولیسم (عوامفریبی) ساختاری خم شده است؛ برای کشوری که همه عقلایش از لزوم تصمیمهای سخت و کاربست علم و عقلانیت سخن میگویند؛ بازی خطرناک با امنیت ملی است.
اصولگرایان عاقل و علاقهمند به این نظام، و حتی آن دسته از اصولگرایانی که حداقل مایلاند دولت و کشوری باقی بماند تا بر آن حکومت کنند؛ در برابر این خیزش عوامفریبی سکوت نکنند. خطاب قرار دادن اصولگرایان بدان معنا نیست که اصلاحطلبان یا سایر دلسوزان این آب و خاک وظیفهای ندارند، اما اصولگرایان از آن جهت بیشتر مخاطب چنین پیامی هستند که بهتر است بدانند ایده «روحانی نه، به هر قیمتی» ایدهای خطرناک برای امنیت ملی و مسیر آینده کشور است؛ با حسن روحانی رقابت کنید اما با ابزار عقلانیت نه عوامفریبی و پوپولیسم. مسیری که این جماعت برگزیدهاند نه از تاک نشانی باقی میگذارد و نه از تاکنشان.
آن چهل اقتصاددان یا اقتصادخوان که به حسن روحانی نامه نوشتند و کاستیهای سیاست اقتصادی دولت را متذکر شدند، به ملت نامه بنویسند و بگویند که رئیسجمهور آینده – هر که باشد – چه کارهایی نمیتواند و نباید بکند و یکی از آنها افزودن و توزیع ناهدفمند یارانههاست. زعمای این قوم اگر به ادامه قدرت و شوکت خود نیز چشم دارند، برای مردم علاوه بر بایدها – اشتغال، تولید، مبارزه با فساد و ... – نبایدها را نیز روشن کنند.
قاعده دموکراسی آناست که محمود احمدینژاد و یارانش را نمیتوان از سخن گفتن منع کرد، اما قاعده مسئولیت و عقلانیت آن است که امروز عقلا زبان در کام نکشند و محافظهکارانه تیشه زدن بر ریشه مملکت و حکومت را نظارهگر نباشند.