بازخوانی مصاحبه حسامالدین آشنا با مجله اندیشه پویا – قسمت دوم
2-2. گذشته و
حال مذاکرات با هم
مصاحبهکننده میپرسد: «بعد از بازگشت تیم مذاکره کننده، موج هیجانی ایجاد شده بود اما دولت از این موج هیچ استفادهای در برابر دلواپسان نمیکند.» نکات مهمی در پاسخ این سؤال گفته شده است: «اگر نقد کردن مذاکرهکنندگان و مذاکرات فعلی، توافقات فعلی و نتایج مذاکرات فعلی امری خوب و مورد پسند و حق مردم است، نقد کردن مذاکرات و مذاکرهکنندگان قبلی هم باید جزو حقوق مردم تلقی شود. این معیار دوگانه که بگوییم گفتگو درباره مذاکره و مذاکرهکنندگان قبلی سیاه نمایی است اما نقد مذاکره کنندگان فعلی عین واقعنمایی است، بسیار نادرست است. انصاف نیست که استناد به بیانات مقامات رسمی و غیررسمی امریکایی و اسرائیلی در مذاکرات فعلی واجب باشد اما در مذاکرات قبلی حرام. مقامات آمریکایی و اروپایی در مذاکرات قبلی هم اظهارنظرهای خیلی زیادی داشتند، اما نه در تلویزیون و نه در رسانههای عمومی دیگر و نه در تبلیغات دولتی به هیچوجه استنادی به گفتههای دیگران نمیشد و اساساً منع جدی هم در این زمینه وجود داشت. ... هیچ کس امروز آزاد نیست که بگوید قطعنامهدان آنها پاره نشد اما در نتیجه آن نگاه، خیلی چیزها اینجا پاره شد.»
- کل مذاکرات را باید یک بسته دید که از اواخر دولت سیدمحمد خاتمی شروع شده، در دولت محمود احمدینژاد ادامه یافته، و به دولت حسن روحانی ارث رسیده است. ظرفیت بزرگی در یکجا دیدن مذاکرات وجود دارد. علیاکبر ولایتی فقط در یک موضع به هنگام مناظرههای انتخاباتی سال 1392، یک تکمضراب به ساز تاریخ مذاکرات نواخت و بر نتیجه انتخابات تأثیر گذاشت. وای اگر روزی تاریخ مذاکرات با موشکافی و دقتی که امروز مصروف مذاکرات میشود، بازگویی و بازنویسی شود.
- رسانههای منتقد احتمالاً به اندازه کل استنادات به آمریکاییها و اسرائیلیها در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران، در دو ماه بعد از بیانیه لوزان به حرفهای این دو گروه استناد کردهاند. اگر این گونه استناد کردن در دوران مذاکرات دولت محمود احمدینژاد منع داشته – و این گونه منعها را شورای عالی امنیت ملی وضع میکند – بعید است در این دوره نیز چنین منعهایی برداشته شده باشد. بهتر از این نمیشود استانداردهای دوگانه منتقدان را به چالش کشید.
روزی
روزگاری، کلمه به کلمه مذاکرات و بند بند دستآوردها – از جمله
همان قطعنامههایی که قطعنامهدانها را پاره میکرد – با موشکافی مورخان و روزنامهنگارها بازخوانی میشود. این همان اتفاقی است که سالهاست برای
مذاکرات و تحولات مربوط به نفت و بالاخص ملی شدن صنعت نفت و مناقشه با انگلستان
افتاده است. البته دستمایه خوبی برای مورخان است، اما ملت ایران از بررسی بدیلهای تاریخی بهرهای نمیبرند مگر آنکه این بررسیها دستمایه درسآموزیهایی برای امروز
ما شوند. مصاحبهشونده همگان را به بازخوانی همه مذاکرات دعوت میکند – پیش از آنکه مثل مذاکرات
ملی شدن صنعت نفت فقط ارزش تاریخی پیدا کنند - اما این بخش هم زیر سیاسیکاری و مطلبنخوانی روزنامهنگاران دفن شد.
جریان منتقد مذاکرات اگر این بخش را از دستور کار خارج کند ایرادی ندارد، اما وقتی
روزنامهنگاران مدعی حمایت از دولت و مذاکرات این بخش را کلاً نادیده میگیرند تعجب میکنم.