رئیسجمهور بعدی، شترسواری دولّا دولّا نکند.
مردم در شبکههای اجتماعی دائماً ویدئوهایی از کشورهای توسعهیافته به اشتراک میگذارند، یا متونی را برای یکدیگر میفرستند که نشان میدهد این کشورها به چه موفقیتهایی رسیدهاند. جالب این است که سیاستمداران ایرانی نیز دائماً با بیان و گفتار خود همین آرزوها را تکرار میکنند. سیاستمداران وقتی رسیدن به پیشرفت، عزت، اقتدار یا افتخار را مطرح میکنند، به زبان دیگری همان آرزوی مردم را تکرار میکنند. نتیجه اینکه «توسعه و فائق آمدن بر ناکارآمدیها» مورد علاقه مردم و سیاستمداران است. آنچه درباره آن حرف زده نمیشود، هزینههایی است که باید برای رسیدن به توسعه پرداخت. به این مثالها توجه کنید:
- دولت میخواهد سالی قریب به 100 میلیارد دلار سرمایه خارجی برای رشد اقتصادی سالیانه 8 درصد جذب کند، و مخالفان برجام دائم جیغ و داد میکنند که برجام آمد و سرمایه خارجی نیامد. هیچ کس اما نمیگوید که هزینه لازم برای پذیرش سرمایه خارجی اصلاحات جدی در نظام بانکی، بازنگری قانون کار، تن دادن به رویههای قضایی بینالمللی در موارد اختلافی بین ایران و سرمایهگذاران بینالمللی، و حتی تغییر رویکردهای امنیتی به ارتباط با طرفهای خارجی است.
- همه دائماً از بحران آب و ضرورت اصلاح حکمرانی حرف میزنند، اما کسی حاضر نیست از هزینههای اصلاح در ساختار شرکتهای آب منطقهای، درافتادن با منافع شرکتهای پیمانکاری ساختوسازی حوزه آب، یا مدیریت مصرف آب سخن بگوید.
- دائم از فساد سخن به میان میآید، اما کسی حاضر نیست از هزینههای تن دادن به «روشهای سنجش فساد»، پیشبرد لایحه «تعارض منافع»، شفافسازی منابع کاندیداهای انتخابات، و سایر روشهای مقابله با فساد سخن بگوید.
من از آن دستهام که امیدوارانه تا آنجا که در مقدوراتم باشد، برای اصلاح رویهها تلاش خواهم کرد و معتقدم بدون سطحی از ملیگرایی، توسعه ناممکن است. اما بیم آن دارم که آنقدر در این شترسواری دولّا دولّا - توسعهخواهی بدون سخن گفتن و آماده شدن برای پرداخت هزینههای آن – که از این تمدن چیز قابل ذکری باقی نماند.
من بر این باورم که رئیسجمهور بعدی – هر کس که هست – حداقل یک ویژگی مهم داشته باشد: شترسواری دولّا دولّا نکند.
شترسواری دولّا دولّا، گفتن حرفهای کلی است نظیر آنکه «دست در دست هم بر همه مشکلات فائق میآئیم.» و «انشاءا... به پشتوانه ملت راه توسعه را هموار میکنیم.» واقعیتر آن است که رئیسجمهور باید حرفهای تلخ بزند. حرفهای تلخ مثل اینکه:
- منابع آب کشور رو به پایان است و ابداً حق نداریم روی تأمین آب بیشتر حساب کنیم. برنامه ما مبتنی بر کاهش مصرف آب است و این کار به شیوههای الف، ب، ج و ... صورت میگیرد و هزینههای آن به این شرح است.
- نظام بانکی به مانعی برای توسعه و پنجرهای برای فساد و تخلف تبدیل شده و بدون اصلاحات در آن که شامل موارد مشخصی است و هزینههای مشخص الف، ب، ج و ... را در بردارد، توسعه پایدار کشور ممکن نیست.
- ما در گذشته اشتباهات زیر را انجام دادهایم و برای بازگشتن از این مسیرها باید نظام، قوای حاکمیت و مردم این سختیها را تحمل کنند.
اگر عزم سیاسی این گونه سخن گفتن و عمل کردن شکل بگیرد، تدوین گزارههای چنین رویکردی خیلی سخت نیست. بسیاری از آنها تدوین شده است. جریان اجتماعی، ائتلافی از نخبگان، و عزم سیاسی مستحکمی لازم است که از کلیگویی فراتر برود، تلخگوی و امیدوار رو به سوی آینده داشته باشد، و مردم را برای پذیرش هزینههای اصلاحات در نظام توسعهای کشور متقاعد و جذب کند.
https://telegram.me/fazeli_mohammad