دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران
حق داریم ایده‌‌های‌مان را درباره کشوری که از آن ماست بیان کنیم، به پایداری بقا و ارتقای آن بیندیشیم، و زندگی بهتری مطالبه کنیم. مکلفیم به فکر ایران باشیم و آن‌را آباد و آزاد بخواهیم. باید به قضاوت تاریخ درباره خود بیندیشیم، و کاری کنیم درخور سرزمین و مردمان تمدنی تاریخی، پیش از آن‌که ضعف عقلانیت ما را عبرت تاریخ سازد.
محتوای این وبلاگ از طریق این کانال تلگرام هم در دسترس است. https://telegram.me/fazeli_mohammad

محمود احمدینژاد سفرهای استانی خود را از امروز آغاز کرده و محور فعالیت او حمایت از حمید بقایی است و همه امید ایشان به وعده یارانه 250 هزار تومانی است. حمید بقایی اگر رد صلاحیت نشود و پا به میدان انتخابات بگذارد و با همین وعده پیروز انتخابات باشد، سابقه این جمع نشان داده است هر چند کوتاهمدت، ولی این وعده خود را به هر قیمت عملی میکنند و مسیر غلط جدیدی را بنیان مینهند که جز به فروپاشی اقتصادی و بیثباتی سیاسی نخواهد انجامید. این جماعت اما اگر تأیید صلاحیت نشوند، چنان تا زمان اعلام صلاحیتها بر آتش انتظارها و توقعات مردم میدمند که نظام سیاسی و سیاستگذاری را در برابر تناقضهای بزرگ قرار خواهند داد. سایر کاندیداها در رقابت برای کسب رأی چاره کار را در سبقت گرفتن بر ایشان در شعارهای عوامفریبانه مییابند و بار دیگر عقلانیت به محاق میرود. نظام سیاسی نیز خود را رویاروی مردمی میبیند که تصور میکنند یک منجی، عدالتخواه و آن قهرمانی که ایشان را به حق و حقوقشان میرساند، رد صلاحیت شده است.

محمود احمدینژاد و حمید بقایی بازی خطرناکی با امنیت ملی و ثبات سیاسی کشور را آغاز کردهاند. وعده 250 هزار تومان یارانه، و تحریک کردن سایر کاندیداها به مسابقه گذاشتن در ارائه چنین وعدههایی، برای کشوری که از پس ارائه 45 هزار میلیارد تومان یارانه سالیانه برنمیآید و بودجه عمرانی آن یکسوم همین مقدار است؛ برای کشوری که تازه به تورم یک رقمی رسیده و کمر اقتصاد، محیط زیست، توان فناورانه و حتی ظرفیت استراتژیک کشور زیر بار پنج دهه پوپولیسم (عوامفریبی) ساختاری خم شده است؛ برای کشوری که همه عقلایش از لزوم تصمیمهای سخت و کاربست علم و عقلانیت سخن میگویند؛ بازی خطرناک با امنیت ملی است.

اصولگرایان عاقل و علاقهمند به این نظام، و حتی آن دسته از اصولگرایانی که حداقل مایلاند دولت و کشوری باقی بماند تا بر آن حکومت کنند؛ در برابر این خیزش عوامفریبی سکوت نکنند. خطاب قرار دادن اصولگرایان بدان معنا نیست که اصلاحطلبان یا سایر دلسوزان این آب و خاک وظیفهای ندارند، اما اصولگرایان از آن جهت بیشتر مخاطب چنین پیامی هستند که بهتر است بدانند ایده «روحانی نه، به هر قیمتی» ایدهای خطرناک برای امنیت ملی و مسیر آینده کشور است؛ با حسن روحانی رقابت کنید اما با ابزار عقلانیت نه عوامفریبی و پوپولیسم. مسیری که این جماعت برگزیدهاند نه از تاک نشانی باقی میگذارد و نه از تاکنشان.

آن چهل اقتصاددان یا اقتصادخوان که به حسن روحانی نامه نوشتند و کاستیهای سیاست اقتصادی دولت را متذکر شدند، به ملت نامه بنویسند و بگویند که رئیسجمهور آینده – هر که باشد – چه کارهایی نمیتواند و نباید بکند و یکی از آنها افزودن و توزیع ناهدفمند یارانههاست. زعمای این قوم اگر به ادامه قدرت و شوکت خود نیز چشم دارند، برای مردم علاوه بر بایدها – اشتغال، تولید، مبارزه با فساد و ... – نبایدها را نیز روشن کنند.

قاعده دموکراسی آناست که محمود احمدینژاد و یارانش را نمیتوان از سخن گفتن منع کرد، اما قاعده مسئولیت و عقلانیت آن است که امروز عقلا زبان در کام نکشند و محافظهکارانه تیشه زدن بر ریشه مملکت و حکومت را نظارهگر نباشند.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی