دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران
حق داریم ایده‌‌های‌مان را درباره کشوری که از آن ماست بیان کنیم، به پایداری بقا و ارتقای آن بیندیشیم، و زندگی بهتری مطالبه کنیم. مکلفیم به فکر ایران باشیم و آن‌را آباد و آزاد بخواهیم. باید به قضاوت تاریخ درباره خود بیندیشیم، و کاری کنیم درخور سرزمین و مردمان تمدنی تاریخی، پیش از آن‌که ضعف عقلانیت ما را عبرت تاریخ سازد.
محتوای این وبلاگ از طریق این کانال تلگرام هم در دسترس است. https://telegram.me/fazeli_mohammad
۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۱:۱۶

اصلاح‌طلبی را تعریف کنیم

برخی فکر میکنند مسأله فیشهای حقوقی یک بازی سیاسی است که جناح منتقد دولت حسن روحانی به راه انداختهاند و بنابراین ادامه دادن این ماجرا، بازی در زمین حریف است. اما واقعیت این است که ماجرای فیشهای حقوقی از ابتدا اصلاً سیاسی نبوده است. این ماجرا برآمده از احساس نابرابری است – که همیشه وجود داشته و امروز تشدید شده است؛ به علاوه در دسترس قرار گرفتن یک ابزار به نام شبکه اجتماعی. کارمندان یک اداره حالا قادرند نارضایتی و احساس بیعدالتی خود را به سرعت با دیگران به اشتراک بگذارند و از آنجا که این احساس بیعدالتی در جامعه فراگیر است، خیلی سریع فراگیر میشود. جناح سیاسی منتقد دولت نیز حاضر است مدتی با این قضیه بازی کند،اما اصلاً تمایلی به کش دادن آن ندارد.

فیشهای حقوقی کلان فقط در دولت و شرکتهای زیرمجموعه پرداخت نمیشوند، بلکه شاید منبع بزرگتر چنین فیشهایی در سازمانهای عمومی غیردولتی، بنیادها یا سایر نهادهایی باشند که اتفاقاً دولتیها در آن سهمی ندارند. همچنین دریافتکنندگان عمده چنین فیشهایی اغلب آدمهایی غیرسیاسی و برآمده از بوروکراسی غیرشفاف و ناکارآمدند که گرایش جناحی و سیاسی ندارند و با همه دولتها کار میکنند. آدمهایی که ماهی خود را از آب میگیرند. شفافیت برای هر دو گروه – منتقدان دولت و بوروکراتهای فرصتطلب – سم کشنده است. شفافیت دوستان زیادی ندارد و دشمنایش انبوه است. بنابراین تئوری موجسازی منتقدان علیه دولت از اساس غلط است. منتقدان دولت فقط در حد یک بازی رسانهای یک هفتهای حاضر به استفاده از این مقوله بوده و هستند. اما اصل ماجرا، اجتماعی است.

مردمانی سرخورده، بیکار، گرفتار آمده در رکود و برآشفته از واقعیت بیعدالتی، نیروی محرکه جریان اجتماعی و سیاسی فیشهای حقوقی هستند. این نیروی محرکه اگر نادیده گرفته شود، عاقبت ناخوشایندی ایجاد خواهد کرد. اگر هم جدی گرفته شود و انرژی مطالبهگری آنها به ورودی عزم ملی برای اصلاح نظام اداری بدل شود، بزنگاهی مهم در تاریخ اصلاحات در ایران رقم میخورد.

من معتقدم حالا وقت آن است که اصلاحطلبی را تعریف کنیم. مسأله فیشهای حقوقی بزنگاهی برای تعریف اصلاحطلبی واقعی است. من پیشتر هم نوشتهام که اصلاحطلبان و اصولگرایان در ایران در دو محور با یکدیگر فرق دارند: سیاست خارجی و دو شعار نامفهوم. تکلیف سیاست خارجی مشخص است. اصلاحطلبان سر سازگاری بیشتری با جهان خارج دارند. اما دو شعار نامفهوم این دو گروه در عرصه سیاست داخلی عبارتند از: توسعه سیاسی و صیانت از ارزشها.

توسعه سیاسی شعار نامفهوم اصلاحطلبان است. دوای هر دردی را در این مفهوم میجویند و هنوز هم معنا و نسبت تاریخی آن با واقعیت اقتصاد سیاسی جامعه ایرانی آشکار و تئوریزه نشده است. اصولگرایان نیز سالهاست بر حفاظت از ارزشها تأکید میکنند و وقتی ارزشها پای فسادهای کلان، تخریب محیط زیست، آسیبهای اجتماعی و ... قربانی میشوند، صدایی برنمیخیزد و مصداق پیدا نمیکنند. هر دو شعار چون ابزارهایی شبحگون در فضای گفتمان سیاسی دو رقیب تلو تلو میخورند.

اما الان وقت تعریف اصلاحطلبی است. نسبت اصلاحطلبی با اصلاحات اداری چیست؟ آیا وقت آن نرسیده که شفافیت در نظام اداری ایجاد شود؟ شک ندارم که انبوهی از اصلاحطلبان و اصولگرایان با افزایش شفافیت در نظام اداری مخالفاند. سابقه دولتهای نهم و دهم، تکلیف اصولگرایان را مشخص میکند، اما هیچ دلیل قانعکنندهای هم نداریم که نشان دهد اصلاحطلبان قبلاً چنین حقوقهایی دریافت نکردهاند. فرایند و ساختار نظام اداری در ایران بیمار است و از این تن بیمار، عفونتهای بسیار بیرون میزند.

من فکر میکنم «کمیته ملی شفافیت» (National Transparency Committee-NTC) و تدوین «گزارش ملی شفافیت» (National Transparency Report-NTR) راهکاری برای آغاز اصلاحات اداری در ایران است. یادمان باشد پیچیدگی و بزرگی مسأله ناکارآمدی و نابهسامانی نظام اداری در ایران به اندازهای است که سالها مصلحان در این اندیشه بودهاند که اصلاحات در آنرا از کجا آغاز کنند و مهمتر آنکه «حمایت اجتماعی» و «گفتمان سیاسی» لازم برای چنین اصلاح و جراحی بزرگی را چگونه فراهم آورند. امروز به واسطه ترکیب یک وضعیت اجتماعی به شدت نابرابر و ابزار شبکههای اجتماعی، چنین فرصتی خلق شده است. ما باید این فرصت را قدر بشناسیم و مطالبه برای اصلاحات واقعی در نظام اداری را آغاز کنیم. اگر با این ایدهها موافق هستید برای فراگیر شدن سه کمپین تلاش کنیم.

اصلاحطلبی واقعی را آغاز کنیم

تشکیل کمیته ملی شفافیت مطالبه ماست

گزارش ملی شفافیت را منتشر کنید

نظرات  (۷)

۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۲ مصطفی اسدزاده
سلام جناب استاد مشتاق دیدار. صدها کانال تلگرامی در حال اشاعه اطلاعات درباره مسائل مختلف هستند. کانال تلگرامی دولت کجاست؟ آیا وقت آن نرسیده که از این طریق بتوان پاسخی به دهها مطلب علیه دولت داد؟
۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۰ محمد حسن محقق معین
سلام! یادداشت به نظرم موج سوارانه و شعاری نوشته شده است. نه ساختار سیاسی و نه ساختار اقتصادی و نه ساختار اداری و تاریخ تحولات آن ها و نیز امکان اصلاحات در آنها را مد نظر قرار نداده است. ضمن اینکه این بزرگترین چالشی که در سال قبل از انتخابات دولت یازدهم دچارش شده را بسیار دست کم گرفته است. چهره روحانی و لحن کلامش نشان می دهد که این ضربه چقدر سهمناک بوده است. ضربه ای که حسن روحانی از مخالفانش و همراهانش همزمان خورده است؛ ضربه ای است بسیار کاری! جان به سلامت در بردن از این ضربات در فضای بیانیه های قاسم و حسن کاری است کارستان!
پاسخ:
خوشحال می شوم بگویید کجایش ناممکن است که بوی شعار می دهد. احتمالاً آخرین حرف این است که کسی عزم سیاسی اجرای چنین ایده ای را ندارد. معنای پذیرش این حرف آن است که اصلاح طلبی ناممکن است. اگر ساخت سیاسی و اقتصادی و اداری ظرفیت یک گزارش ملی شفافیت ندارد، باید انتظار دموکراسی جوهری داشته باشیم؟
در ضمن، معنی موج سواری را هم نفهمیدم.
۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۶:۴۹ حسن دلخوش
با سلام و خسته نباشید و قبولی طاعات و عبادات. بنده نیز با نظر شما موافقم و به دیگر دوستان هم عرض کردم که این مساله اگر منجر به شفاف سازی و مطالبه اجتماعی شود، مطلوب است و باید به قول شما این فرصت را غنیمت شمرد و از این موقعیت به نحو احسنت در جهت اصلاح طلبی و شفافیت و عدالت محوری بهره جست. موفق و پایدار باشید.
۰۵ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۰ زهرا کریمی
با سلام و تشکر از مطلب ارزشمند شما

چطور می توانیم مطالبه ی شفافیت را عمومیت بخشیم؟

- تهیه نامه ی سرگشاده به روسای سه قوه ؟

- نوشتن مقاله در روزنامه ها و سایت ها؟

اگر اقدامی جدی صورت نگیرد به سرعت مشکلات و مسائل جدید جای این موضوع مهم را خواهد گرفت.

موفق و پایدارباشید
توسعه سیاسی در اصطلاح به معنای افزایش و کارایی یک نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی، ترکیب مردمی بودن، آزادی و تغییرات اساسی در یک جامعه است. توسعه سیاسی اهدافی را دنبال می کند که عبارتند از: 1. پیشرفت 2. صنعتی شدن شدن 3. رفع فقر 4. رفع وابستگی 5. ایجاد تحولات ساختاری در تمام بخش های جامعه و گذار از حالت نامطلوب زندگی گذشته به شرایط بهتر. اگر جامعه ای اهداف ذکر شده را برآورده سازد، جامع از نظر سیاسی توسعه یافته تلقی می شود. حالا سوال این است با تمام این اوصاف آیا جامعه ما از نظر سیاسی توسعه یافته است؟ با اینکه حقیر دروسی از روابط بین الملل(مطالعات منطقه ای) خوندم و هیچ سررشته ای در باب مباحث توسعه ندارم اما به نظر می رسد جامعه ما با آنچه گفته شد فاصله زیادی دارد.
نکته دوم، در خصوص اینکه فیش های حقوقی ارتباطی به بازی های سیاسی ندارد، به نظر می رسد ارتباط وجود دارد و شاید اینگونه بیان شود که اگر از ابتدا وجود نداشت و کاملا اتفاقی بود اما الان تماما به یک بازی سیاسی تبدیل شده است. پرداختن روزنامه ها و سایت ها به این مسئله با توجه به یکسالی که از انتخابات باقی مانده است این فرضیه را تقویت می کند.

با تشکر شما
آرزومند آرزوهایتان
۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۷ معصومه اشتیاقی
با شما موافقم. شفافیت ، بزنگاه اصلاح سیستم اداری و فساد خیز کشور عزیزمان است. امیدوارم ساز وکارهای تحقق این مطالبه در این ساختار معیوب امکان پذیر شود.
یاد مصاحبه ام با دکتر کردبچه (مشاور معاون برنامه ریزی ریاست جمهوری) افتادم که به چه مواردی در همین خصوص اشاره می کردند و مایه تحیرم شده بود!
با سلام
بنظرم پدیده ی غریبی خواهد بود این کمیته ملی شفافیت.
میخواهم بدونم وقتی صحبت از لزوم تشکیل این پدیده عجیب میشود پس فلسفه تشکیل خود نهادهای سیاسی و اداری چیه؟ یک نهاد سیاسی واقعا مدرن و پیشرفته اصولا خود باید شفاف باشد حالا وقتی صحبت از عدم شفافیت آن میشود که نیازمند نظارت است پس قطعا مشکل از ریشه و مشخصا از ناعقلانیت سازمانی در ایران است؛ بر این اساس احتمالا فردا روز، خود کمیته ملی شفافیت هم نیازمند کمیته ی نظارتی دیگری خواهد بود!!!

پاسخ:
1. قرار نیست کمیته ای باشد که به سازمان های دولتی اضافه شود. کمیته ای موقت است که ظرف سه تا شش ماه کارش را انجام می دهد و تمام می شود.
2. وقتی ساخت اداری به بحران می خورد و اعتماد به آن از دست می رود، کمیته هایی با ترکیب جدید تشکیل می شوند. ترکیبی که دولتی ها در آن در اقلیت هستند. اساس چنین کمیته ای بر انتخاب افراد قابل اعتماد از جامعه مدنی بنا می شود (ترکیبی از شخصیت های مورد اعتماد نظیر کارگردانان، استادان دانشگاه، چهره های مقبول بخش خصوصی، ورزشکاران، چهره های رسانه ای و ...)
3. سازوکار عملکرد این کمیته باید تحت نظارت مردم باشد. مثل حق پخش زنده جلسات کمیته.
4. کمیته به مردم گزارش می دهد و نه به مقام دولتی بالادستش.
5. نمونه تشکیل چنین کمیته هایی در جهان وجود دارد. یکی از نمونه های آن را در برنامه تلویزیونی زمرد در شبکه چهار توضیح دادم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی