دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران
حق داریم ایده‌‌های‌مان را درباره کشوری که از آن ماست بیان کنیم، به پایداری بقا و ارتقای آن بیندیشیم، و زندگی بهتری مطالبه کنیم. مکلفیم به فکر ایران باشیم و آن‌را آباد و آزاد بخواهیم. باید به قضاوت تاریخ درباره خود بیندیشیم، و کاری کنیم درخور سرزمین و مردمان تمدنی تاریخی، پیش از آن‌که ضعف عقلانیت ما را عبرت تاریخ سازد.
محتوای این وبلاگ از طریق این کانال تلگرام هم در دسترس است. https://telegram.me/fazeli_mohammad

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آموزش عالی» ثبت شده است

این مطلب در روزنامه ایران مورخ 21 شهریور 1394 منتشر شده است.

-----------------------------------------------------------------------------------

وزیر علوم، تحقیقات و فناوری چندی پیش  اعلام کرد که امسال۳۰۰ هزار صندلی دانشگاه خالی ماند. این خبر درحالی منتشر می‌شود که در دوره‌ای مسولان این وزارتخانه کیفیت آموزشی را فدای کمیت کرده و تا جایی که توانستند دانشجو پذیرش کردند حال آنکه شاید به پی‌آمدهای درازمدت این اقدام نیندیشیدند. بسیار مهم است که بدانیم کدام صندلی کدام رشته‌ها پر نشده است، و کدام دانشگاه‌ها متقاضی نداشته‌اند. قطعاً صندلی‌های خالی در بهترین دانشگاه‌ها و برخی رشته‌های خاص نبوده است. اما در کل، آن‌چه رخ داده قابل تحلیل و تأمل است.

فارغ التحصیلان

دانشگاه در سه دهه گذشته در ایران، کارکرد‌های مختلفی داشته و البته در چند سال اخیر این کارکرد بیشتر از قبل خود را نمایان ساخته است. دانشگاه زمانی ضربه‌گیر ناکارآمدی بخش اشتغال کشور شد. وقتی نظام اقتصادی قادر نبود به اندازه کافی اشتغال درست کند و اتفاقاً تقاضای اجتماعی برای ورود به دانشگاه جهت کسب شغل در بخش عمومی بالا بود، دانشگاه گسترش یافت. مسئولان به این فکر افتادند تا درهای دانشگاه را برای جوانان باز کنند تا آنها مشغول به تحصیل شوند. مسئولان زمان خریدند  تا بلکه شرایط بازار کار اصلاح شود، اما زمان خریدن دردی از مشکل اشتغال درمان نکرد.

تقاضای سیاسی برای رشد علمی نیز زمانی مزید بر علت شد. البته یکی از شاخص‌های رشد علمی، افزایش دانشجو است اما بر اساس استانداردهای دنیا سنجش رشد علمی فقط با پذیرش بالای دانشجو سنجیده نمی‌شود. استانداردهای علمی دنیا نشان می‌دهد برای رسیدن به رشد علمی معنادار، باید ده‌ها شاخص متداول در گزارش‌های وضعیت علوم و تکنولوژی تغییر کنند تا بشود گفت علم در حال رشد است. اما در ایران این شاخص‌ها اصلا تعریف نشده و نگاه  مسئولان فقط به رشد کمی دانشگاه‌ها و محصولات آن (از قبیل تعداد مقالات) بوده است. بالا بردن آمار دانشجویان بسیار راحت‌تر از ارتقا دادن شاخص‌های دیگر است.

با این افزایش جمعیت دانشجویی، کیفیت آموزشی دانشگاه‌ها سقوط کرد. دانشگاه‌ها ظرفیت پذیرش تعداد چندبرابر شده دانشجویان را نداشتند، و دانشجویان ورودی نیز الزاماً باکیفیت لازم نبودند. پذیرش انبوه دانشجو در دانشگاه‌های دولتی، آزاد، پیام نور، علمی-کاربردی و سایر اشکال دانشگاه، سقوط کیفیت خروجی‌های دانشگاه را به همراه داشته است. اما تولید انبوه دانشجو با منافع اساتید و سایر کنشگران آموزش عالی پیوند خورد. دانشجوی بیشتر به معنای کلاس‌های بیشتر، حق‌التدریس بیشتر، پایان‌نامه‌های بیشتر، مقالات بیشتر مستخرج از پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها، و آمار بیشتر رشد علمی برای مسئولان سیاسی بوده است. می‌بینید که درون سیستم نظام منافع به گونه‌ای جور شده است که این رشد کمی را به ماشینی بلامنازع بدل ساخت. نظام بودجه‌ریزی غیرعملکردی و نظام تأمین مالی غیرکارآمد دانشگاه‌ها هم به پذیرش فله‌ای دانشجو کمک کرد.

اقتصاد ایران نیز دانش‌بنیان نیست و چنین اقتصادی بیش از آن‌که به فارغ‌التحصیلان متخصص نیاز داشته باشد به کارگر ماهر، و کارکنانی نیاز دارد که با توجه به بهره‌وری پایین بنگاه‌ها و فعالیت‌ها، دستمزدهای کمتر و اخلاق کار بیشتری داشته باشند. نظام آکادمیک دقیقاً خلاف این رویه عمل کرده است. اکنون میلیون‌ها فارغ‌التحصیل وجود دارند که شاید برخی بر این باورند که نقطه قوت ایران برای جذب سرمایه و پیشرفت اقتصادی به شمار می‌روند. اما برخی شواهد نشان می‌دهد نیروی کار تحصیل‌کرده، متوقع و خواهان دستمزدهای بالاست. اقتصاد متناسب با تکنولوژی سطح پایین ایران نیز قادر به تأمین این خواسته نیست. از همین‌روست که بخش مهمی از نیروی جوان نیز تمایلی به ورود به دانشگاه ندارد زیرا اقتصاد ایران توانایی خلق ظرفیت‌های لازم برای جذب ایشان به بازار کار را ندارد.

حباب کیفیت دانشگاه مدت‌هاست که ترکیده است. هر مقاله تقلبی، هر کتاب دزدی، هر کتاب محصول کتاب‌سازی، و ده‌ها مورد از این گونه بی‌اخلاقی‌های دانشگاهی، نمودی دیگر از بحران کیفیت در دانشگاه را آشکار می‌سازد. 300 هزار صندلی خالی مانده نیز وجه دیگری از حرکت دانشگاه به سمت سرنوشتی ناخوشایند را آشکار می‌سازد.

همگرایی جالبی میان روندهای اجتماعی جامعه ایرانی آشکار می‌شود. خریداران خودرو به این نتیجه می‌رسند که دست از خرید خودروهای بی‌کیفیت بکشند، و آن‌چه روزی کالایی سرمایه‌ای بود و مردم سال‌ها در صف می‌ماندند تا به آن برسند، امروز با کمپین عدم خرید مواجه است. دانشگاه نیز که روزی روزگاری مدرکش ذیقیمت بود و هواخواه داشت، صندلی‌هایش طالبی ندارد. زمانی می‌پرسیدند «زنگ‌ها برای چه کسی به صدا درمی‌آیند؟» شاید امروز باید پرسید «حباب‌ها برای چه کسی می‌ترکند؟»

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۰۱
محمد فاضلی