دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران
حق داریم ایده‌‌های‌مان را درباره کشوری که از آن ماست بیان کنیم، به پایداری بقا و ارتقای آن بیندیشیم، و زندگی بهتری مطالبه کنیم. مکلفیم به فکر ایران باشیم و آن‌را آباد و آزاد بخواهیم. باید به قضاوت تاریخ درباره خود بیندیشیم، و کاری کنیم درخور سرزمین و مردمان تمدنی تاریخی، پیش از آن‌که ضعف عقلانیت ما را عبرت تاریخ سازد.
محتوای این وبلاگ از طریق این کانال تلگرام هم در دسترس است. https://telegram.me/fazeli_mohammad

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

اوایل بهمن ماه 1394 به دعوت مجله مهرنامه و به همراه سرگه بارسقیان به دفتر معصومه ابتکار رفتیم تا برای ویژه نامه نوروز مهرنامه با او گفت و گو کنیم. این که مجله مهرنامه با سابقه ای بیشتر معطوف به مباحثات نظری در علوم انسانی اعم از فلسفه، ادبیات، علوم اجتماعی و ... به محیط زیست بپردازد و یک پرونده ویژه محیط زیست داشته باشد حائز اهمیت است. برایم مهم بود که بخشی از این ویژه نامه به موضوع محیط زیست اختصاص یابد. دست آخر این پرونده محیط زیستی مهرنامه در صفحات 168 تا 182 مجله با مقالاتی به ترتیب از سرگه بارسقیان، علی اصغر سعیدی، مصطفی مهرآیین و سپیده کیانپور، مصاحبه ای با مجید مخدوم، مقاله ای از ناصر کرمی درباره ریزگردها، و گفت و گوی من و خانم معصومه ابتکار منتشر شده است. متن زیر مربوط به این گفتگوست که در صفحات 179 تا 182 مهرنامه منتشر شده است.

-------------------------------------------------------------------------------------

محمد فاضلی: این اولین بار است که انجام مصاحبه‌ای رسانه‌ای را برعهده می‌گیرم و آن هم به خاطر اهمیت مساله محیط زیست است. مهرنامه مجله‌ای اجتماعی - سیاسی و فلسفی است و این نوعی ابتکار در دنیای اندیشه ایرانی است که مجله‌ای مانند مهرنامه که تصور می‌شود همیشه به مباحث نظری حوزه فلسفه و علوم اجتماعی می‌پردازد به محیط زیست هم اهمیت می‌دهد و از این منظر سعی خواهم کرد موضوعات محیط زیست را با رویکرد مهرنامه طرح کنم. سوال اول من اینست که سال‌هاست محیط زیست ایران وقتی بحران‌ها اوج می‌گیرند در رسانه‌ها مطرح می‌شود. مواجهه مداومی با محیط زیست وجود ندارد و به همین دلیل سیر قهقرایی وضعیت شاخص‌های محیط زیستی تداوم می‌یابد. فکر می‌کنید چرا با وجود این تداوم قهقرایی کسی به طور دائم به مساله محیط زیست نمی‌پردازد؟ آیا به این دلیل نیست که درباره ریشه‌های اصلی بحران محیط زیست بحث نمی‌شود یا حتی قابل طرح نیست؟

معصومه ابتکار: سوال خوب و درستی مطرح کردید و من تشکر می‌کنم از مهرنامه که بیشتر در حوزه‌های اندیشه و فرهنگ و هنر فعالیت دارد به موضوع محیط زیست هم پرداخته است. همانگونه که اشاره کردید یکی از حوزه‌هایی که  بیشتر باید به آن بپردازیم و از جهتی بازگشت به خویش داشته باشیم و به فرهنگ و تاریخ و تمدن ایرانی و اسلامی خود رجعت کنیم، طرح مسائل محیط زیست در حوزه اندیشه است. این روندهای آسیب و تخریب محیط زیست جهانی است و آنچه در ایران رخ می‌دهد بخشی از اتفاقاتی است که در جهان در حال وقوع است و باعث شد امسال در پاریس رهبران ۱۹۵ کشور جهان درباره یک موضوع گردهم جمع شوند که این اتفاق در تاریخ کم‌نظیر است که در یک روز این تعداد از رهبران در یک نقطه حضور یابند تا درباره یک موضوع گفت‌وگو کنند و تصمیم بگیرند که توافقی برای کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای جهت نجات کره زمین داشته باشند. ابتدا باید پرسید چرا به اینجا رسیدیم؟ این چالش مطرح جهانی که در بسیاری از دانشگاه‌ها، مراکز علمی و تحقیقاتی و اندیشکده‌ها به آن می‌پردازند به این سوال می‌پردازد که چرا انسان به چنین چالشی دچار شده و چرا به چنین سطحی از بحران رسیده است؟ کشور ما هم مستثنی نیست و شاید شرایط آن  بد‌تر است چون ما زمینه‌های فرهنگی و اعتقادی حفاظت از محیط زیست داریم و هم منابع طبیعی سرشار. ایران از لحاظ طبیعی و جغرافیایی دارای موقعیت استثنایی است. پس چرا ما دچار بیگانگی نسبت به طبیعت شدیم و از خود نیز بیگانه شدیم. این سوالی کلیدی است و خوب است که به این مساله پرداختید. در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه همزمان با فرایند انقلاب و جنگ و فراز و نشیب‌های بسیاری که طی کرد، در عین حال اندیشه و تفکری شکل گرفت که معتقد بود باید همگام با جهان در بحث توسعه پیش رویم و عقب نمانیم. بخشی از این روند توسعه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که به تعامل با جهان نظر دارد و بخشی دیگر اقتصادی است. این تفکر که ایران مراحل پیشرفت را طی کند زمانی شکل گرفت که همه احساس کردند از دنیا عقب هستند و باید شتاب‌زده وارد این روند شوند. تصور می‌شد نفت منبعی خوبی برای توسعه است و از طرفی این باور شکل گرفت که عدالت اجتماعی را می‌توان با توسعه اقتصاد یارانه‌ای برقرار کرد و با توسعه زیرساخت‌ها و اقتصاد متکی به نفت و مبتنی بر توسعه کشاورزی و صنعتی، ایران را به سمت پیشرفت و ترقی پیش برد. این اندیشه در دورانی موتور پیش‌برنده برنامه‌های توسعه کشور بود و در اواخر دوره  سازندگی و دولت اصلاحات فرصتی فراهم شد که بسیاری از این مسایل بازنگری و از نو اندیشیده شود که این روند ایران را به کجا خواهد برد؟ آیا این رشد لجام‌گسیخته و استفاده بی‌رویه از سوخت‌های فسیلی و اقتصاد یارانه‌ای می‌تواند  اهداف مدنظر را محقق کند؟

این فرصت در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی هم از جنبه نظری و هم در قالب اندیشه اصلاحات فراهم شد که بسیاری از مسایل بازنگری شده و گفتمانی مطرح شود که به همخوانی مبانی توسعه با استفاده بهینه از منابع موجود بپردازد. این روند دچار چالش زیادی بود چراکه فشار برای توسعه و رسیدن به یک سری شاخص‌های اقتصادی سنگین بود، سیستم یارانه‌ای کاملا بخش‌های مختلف اقتصاد را درگیر کرده بود و در حوزه‌های اجتماعی اصلا نمی‌شد صحبت از اقتصاد بدون یارانه کرد. اما در دوره اصلاحات امکان بازبینی روند طی شده فراهم شد و شخص آقای خاتمی نیز در این بازنگری موثر بود. شاه‌بیت بازنگری‌ها این بود که آیا ما می‌توانیم مساله محیط زیست را نادیده بگیریم یا با این شتابی که پیش می‌رویم طبیعت برای همراهی با ما تاب‌آوری دارد؟ چون در عرصه کشاورزی و صنعت، طبیعت ظرفیتی دارد. این سوالات بطور جدی مطرح و موضوع محیط زیست وارد عرصه گفتمان اجتماعی و اقتصادی و سیاسی شد و باعث شد چرخش‌هایی در سیاست‌های ملی ایجاد شده و برنامه‌هایی مانند کاهش آلودگی هوا تصویب و عملیاتی شد و برنامه‌های حفاظت از عرصه‌های طبیعی مانند مناطق حفاظت شده و تالاب‌ها کلید خورد. در‌‌ همان موقع گفته شد که دریاچه ارومیه شرایط خطرناکی دارد و شاید به مرحله خشکی و نابودی برسد. این مسائل در حال ورود به گفتمان برنامه‌ریزان و سیاستگذاران کشور بود و در برنامه چهارم توسعه هم وارد شده بود. در آن دوره دو کار مهم اتفاق افتاد. در اوایل دوره آقای خاتمی اقداماتی با محور بررسی «اسلام و محیط زیست» آغاز شد که تا آن زمان در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها مطالعه‌ای درباره آن نشده بود، ولی هسته‌هایی شکل گرفت و علمایی مانند آیت‌الله جوادی آملی به این مبحث پرداختند. دو همایش ملی برای تبادل اندیشه و بررسی دلایل عدم بهره‌گیری از این فرهنگ غنی و کاربردی کردن آن در رفتار اجتماعی و نگرش‌های فردی و سیاستگذاری‌ها برگزار شد. سپس با همکاری سازمان ملل سمینار بین‌المللی «محیط زیست، دین و فرهنگ» در تهران برگزار شد که رهبران ۱۰ مذهب الهی به ایران آمدند و با رهبر انقلاب نیز ملاقات کردند و بحث‌های جالبی درباره آموزه‌های ادیان الهی در حوزه محیط زیست مطرح شد و اینکه اندیشه دینی چطور می‌تواند به حفظ محیط زیست کمک کند و چگونه باید باز‌شناسی و معرفی شود؟ با پیشنهاد دیگر ما، سازمان ملل در سال بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها فصلی را در برنامه محیط زیست خود با عنوان «محیط زیست در اندیشه گفت‌و‌گوی تمدن‌ها» گنجاند که پیرو آن نشست بین المللی در نایروبی برگزار شد و سازمان ملل نیز کتابی درباره این موضوع منتشر کرد که مجموعه مقالات صاحبنظران و اندیشمندان کشورهای مختلف بود و نشست بین‌المللی دیگری نیز با همکاری سازمان ملل در خرداد سال ۸۳ در تهران برگزار کردیم تحت عنوان «محیط زیست، صلح و گفت‌و‌گوی تمدن‌ها» که محور آن بررسی محیط زیست با نگاهی عمیق‌تر، فلسفی و علمی بود. با پشتوانه تجربیاتی حاصل شده و زمینه‌هایی که فراهم شده بود، در سال ۹۲ که دوباره به سازمان حفاظت محیط زیست برگشتم، خوشبختانه در حوزه‌های علمیه و مراکز تحقیقاتی، چند کرسی اسلام و محیط زیست شکل گرفته بود و ظرف ماه‌های آینده نشست ملی اسلام و محیط زیست را در قم با همکاری دانشگاه مفید برگزار خواهیم کرد و با هماهنگی‌هایی که با سازمان ملل داشتیم سمینار بین‌المللی «محیط زیست، دین و فرهنگ» را در اردیبهشت سال آینده در تهران برگزار می‌کنیم. محور این سمینار که با گروه جدیدی برگزار می‌شود، تبیین تاثیر خشونت و افراط‌گری در نابودی محیط زیست است. در حال همکاری با دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی در این باره هستیم تا مساله محیط زیست را در حوزه اندیشه بررسی کنیم تا از این بعد به بحث بپردازند و در سیاستگذاری و جهتگیری‌های توسعه این مساله تاثیر بیشتری داشته باشد.


فاضلی: از مواجهه تاریخی با مساله متشکرم. این شکل از گفتمان توسعه که در ایران بر آن تأکید می‌شود بیش از هر چیز بر فشار اکولوژیک به منابع متکی است. در نقطه‌ای با شما تعارض دارم زیرا معتقدم ما به آن توسعه نیز دست نیافتیم. کشوری که رشد اقتصادی منفی 5.8 درصدی و نرخ تورم و بیکاری دو رقمی را به مدت چهار دهه داشته به توسعه دست نیافته است.

ابتکار: بله. ما فراز و نشیب سیاسی داشتیم. اگر برنامه چهارم توسعه با آن جهتگیری درباره محیط زیست که در پایان دوره آقای خاتمی شکل گرفته بود، اجرا می‌شد و با درک جامعی که در مجموعه حاکمیت و دولت وجود داشت که توسعه کشور باید پایدار و سازگار با محیط زیست باشد، آن مسیر را ادامه می‌دادیم، امروزه خیلی از شاخص‌های اقتصادی و زیست محیطی ما وضعیت بهتری داشت. مشکل ما عدم پایبندی دولت‌ها به توسعه است. ما دوربرگردان داشتیم و این عامل مشکلات ما بوده است.

 

فاضلی: با وجود اینکه بر پیوند دین، فرهنگ و محیط زیست تاکید می‌کنید اما نباید در این میان عنصر منافع را نادیده گرفت. با وجود توصیه‌های دینی و یادآوری ارزش‌های اخلاقی در همه جای دنیا و از جمله ایران دو مولفه بسیار اهمیت دارند: یکی مناسبات سیاسی در تصمیم‌گیری‌ها و دوم رانت محیط زیست. در جامعه ایران صد سال است درباره رانت نفت حرف می‌زنیم ولی کشاورزی و صنعت ما هم رانتی است و همه این‌ها متکی بر رانت هوا، خاک و آب است. آیا می‌شود بدون پرداختن به این دو موضوع به مساله محیط زیست پرداخت؟ آیا می‌شود رابطه‌ای ترسیم کرد بین قدرت، سیاست و محیط زیست که در آن مقوله رانت و فساد محیط زیست هم مطرح شود؟

ابتکار: یقینا منافع در این حوزه خیلی تعیین‌کننده است. از دو منظر می‌شود به این موضوع پرداخت. یک منظر اقتصاد محیط زیست است. ما باید اقتصاد را به سمتی ببریم که منفعت آن در حفظ محیط زیست باشد. برای حفظ محیط زیست باید منافع تعیین کنیم. مثلا یک واحد صنعتی اگر کاهش آلودگی هوا و بهینه‌سازی مصرف انرژی داشته باشد، در این صورت صرفه‌جویی خواهد کرد و در بلند مدت از بازگشت سرمایه سود می‌برد.

 

فاضلی: ولی در نقطه مقابل اگر مصرف انرژی زیادتری داشت، جریمه هم بشود.

ابتکار: بله، باید جریمه هم منظور شود. قانون جرایم آلایندگی در حال حاضر وجود دارد و چند سال است که اجرا می‌شود اما همچنان ناقص است. در ایران چند سالی است که از آلوده‌کنندگان هوا جریمه دریافت می‌شود اما متاسفانه در دوره‌ای که این قانون تدوین شد، مشکلاتی بوجود آمد که امیدوارم در برنامه ششم توسعه در لایحه‌ای که پیشنهاد دادیم، این موارد اصلاح شود. در برنامه‌های دولت آقای دکتر روحانی موضوع اقتصاد سبز به همین منوال پیشنهاد شده است. در اقتصاد سبز رشد اقتصادی ایجاد می‌شود، اقتصاد سودآور می‌شود اما با لحاظ ملاحظات محیط زیستی. ما باید کاری کنیم که مدیریت طبیعت هم سودآور باشد. مردم بدانند حفظ طبیعت برای آن‌ها سود و منافع دارد؛ هم منافع بلندمدت و معنوی و هم منافع اقتصادی و می‌توانند از این جهت دولت‌ها یک گردش اقتصادی برای خود تعریف کنند. این رویکرد خیلی مهمی است و ما در حال کار بر روی آن‌ هستیم. در حال ایجاد مشاغل سبز هستیم. به همین منظور صندوق ملی محیط زیست را در این دوره فعال کردیم. نباید اقتصاد را حوزه رانت و مشکلات بدانیم. بخشی از آن حوزه‌هایی است که باید بر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنیم چراکه با خیلی از این طرح‌ها هم مشاغل جدید ایجاد می‌شود، هم گره زدن منافع اقتصادی به منافع محیط زیستی باعث می‌شود خیلی‌ها در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند. امیدوارم در دوره جدید پساتحریم سرمایه‌گذاری در فناوری سبز به حوزه مهمی تبدیل شود. اما در شرایطی که اقتصاد رقابتی و شفاف نبوده و نظارت‌ها کافی نباشد و اقتصاد رانتی یا یارانه‌ای حاکم باشد، همچنان فساد شکل می‌گیرد و رانت‌های زیست محیطی یا پدیده‌هایی مانند زمین‌خواری ایجاد می‌شود. زمین‌خواری به دلیل ضعف نظارتی یا کم‌توجهی به مراتع کشور گسترش یافته و مساله‌‌آفرین شده و خوشبختانه با رویکرد دولت و سیاست‌های کلی که مقام معظم رهبری ابلاغ کردند، تا حدودی دستگاه‌های نظارتی و دولت در این زمینه فعال شدند و اتفاقات خوبی رخ داده است. اما یکی از مشکلات بحث زمین‌خواری است. در کنار آن با تخریب جنگل و قاچاق چوب و یا حیات وحش و حتی پرندگان شکاری هم مواجه هستیم. بخش مهمی از دستگاه‌های بازرسی ما گرفتار این مسائل هستند. یکی از مواردی که در سال ۹۲ در اثر فقدان نظارت‌ها با آن مواجه شدیم مجوزهای مربوط به خودرو‌ها همانند معاینه فنی بود که فسادی شکل گرفته بود و فقط با یک تلفن برگه معاینه فنی صادر می‌کردند. برای خطوط تولید خودرو هم تقریبا چنین اتفاقی می‌افتاد. در حوزه‌های دیگر هم چنین مواردی بوده که برای گذران زندگی عده‌ای قواعد و ضوابط نادیده گرفته می‌شد. در ماه‌های اول مقدار زیادی از وقت و انرژی ما درگیر مبارزه با فسادهایی بود که در فقدان نظارت و سازوکارهای موثر و رسانه‌های آزاد و جامعه مدنی به راحتی توانسته شکل گرفته بودند. ما امیدواریم در این دوره قانون را در همه جنبه‌ها حاکم کرده و با نظارت‌های خوبی که داریم هم درون دولت و هم دستگاه‌های نظارتی، دقیق‌تر از گذشته اقدام کنیم. خوشبختانه به دلیل رقابت سیاسی یا دلایل دیگر نظارت‌ها افزایش یافته و رسانه‌ها و جامعه مدنی فعال‌تر شده‌اند که نظارت آن‌ها بر وضعیت محیط زیست و رصد فعالیت‌ها و ارزیابی میزان انطباق عملکرد‌ها با قوانین بسیار مهم است. امیدوارم در این دوره بتوانیم این نقش را محقق کنیم و فرصتی فراهم شود برای سازمان‌های مردم‌نهاد که به طور تخصصی و علمی وارد بسیاری از این موضوعات شوند. رصد کنند و نظر بدهند، نظارت کنند و در امر آموزش مشارکت کنند.

 

فاضلی: بین شخص رئیس‌جمهور و اعضای دولت تمایزی دیده می‌شود. آقای دکتر روحانی صادقانه دولت خود را دولت محیط زیست خوانده و بیش از هر رئیس‌جمهور دیگری در سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود  به موضوع محیط زیست پرداخته و حتی یک فصل از کتاب خود درباره امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران را نیز به آن اختصاص داده‌اند. اما آنچه جامعه فعالان محیط زیست احساس می‌کنند این است که شکاف بزرگی بین جهت‌گیری شخص رئیس‌جمهور با بوروکراسی دولت وجود دارد. جامعه فعالان محیط زیست احساس می‌کند بوروکراسی درکی از محیط زیست ندارد و سران بوروکراسی‌‌ همان روندهای گذشته را ادامه می‌دهند. مهم نیست دولت در اختیار راست باشد یا چپ، کماکان احداث واحدهای فولاد در کم‌آب‌ترین مناطق ایران ادامه می‌یابد؛ مهم نیست که رئیس‌جمهور از محیط زیست حرف بزند یا نه، کماکان سیاست گسترش اراضی تحت کشت و مدیریت تامین آب از طریق ساخت سازه‌های بیشتر ادامه پیدا می‌کند. حتی مهم نیست وزیر نیرو علیه ساخت سد‌ها حرف بزند یا نزند، باز هم سد‌های بیشتری ساخته و افتتاح می‌شوند. گویی گفتمان و سیاست محیط زیست به رغم خواست رئیس‌جمهور و رئیس سازمان محیط زیست تغییر جدی نمی‌کند و گویی نه انگار بانوی زمین رئیس سازمان محیط زیست است، گویی دوباره یک تکنوکرات رئیس این سازمان است. گویی فرایند‌های سیاسی همچنان در کابینه و پشت صحنه وجود دارد. من از طرف جامعه مدنی می‌توانم بگویم شما به شدت تحت فشار پیمانکارانی هستید که محیط زیست برایشان مهم نیست و آن‌ها می‌خواهند کار خود را بکنند. چرا نمی‌توانید در مقابل‌شان مقاومت کنید؟ به چه چیزی برای مقابله احتیاج دارید؟

ابتکار: آقای رئیس‌جمهور در این مسائل جدی و صادقانه ورود می‌کنند و خط مشی‌های روشن و قوی درباره محیط زیست ترسیم کرده‌اند. در سال گذشته که اولین جرقه‌های برنامه ششم زده شد، ایشان صراحتا تاکید کردند، مساله محیط زیست و آب باید جزء محورهای اصلی این برنامه باشد.

 

فاضلی: فکر می‌کنم به پشتوانه ایشان اولویت اول برنامه ششم مسایل محیط زیستی شد.

ابتکار: بله با پافشاری و پیگیری و تاکید ویژه آقای دکتر روحانی این اتفاق افتاد. این در شرایطی است که برای ایشان به فرجام رسیدن برجام مهم بود. مساله اشتغال و اقتصاد ایران که در سال ۹۲ در بد‌ترین شرایط تحویل گرفتند، دارای اهمیت بود. تورم ۴۰ درصدی و بیکاری بالا و رشد اقتصادی منفی را به ارث برده بودند. بقیه شرایط مملکت گل و بلبل نبود که ایشان بگوید دولت من، دولت محیط زیست است. در همه موضوعات اقتصادی و بین‌المللی، چالش‌ها و آسیب‌های اجتماعی مشکلات زیادی وجود داشت ولی با این شرایط بر اساس تشخیص و درک صحیح شرایط و اهمیت مسائل، اولین جلسه هیات دولت به احیای دریاچه ارومیه اختصاص یافت. اینکه بگویند اقدامات فقط در حد صحبت رئیس‌جمهور یا من است و اتفاقی نیافتاده، شرایط این را نشان نمی‌دهد. البته از سوی بوروکراسی تحت فشار هستیم، حتی گروه‌های فشار و منافع شکل گرفته است. ما از طرف زمین‌خواران تحت فشاریم.

 

فاضلی: امکان دارد این منافع را صریح بشکافید؟

ابتکار: بله ما سال ۹۲ که وارد سازمان شدیم، دیدیم خیلی از مناطق حفاظت‌شده را واگذار یا تصرف کرده‌اند. یکی از کارهایی که سازمان از‌‌ همان روزهای اول درگیر آن شد، شناسایی مناطق و زمین‌های تصرف یا واگذار شده بود. این کار از یک دستگاه دولتی که خودش دچار مشکلات زیادی بود، انرژی زیادی می‌گیرد. زمین‌خواری بالاخص در منطقه لواسانات که قیمت زمین معادل قیمت زمین در شمیرانات بود، ابعاد گسترده‌ای داشت. در همین ۲۰ ماه اخیر فقط ۴ هزار میلیارد تومان زمین برگرداندیم. تهران، لواسانات، منطقه حفاظت‌شده ورجین، میانکاله در بکر‌ترین منطقه مازندران، در استان فارس و هرمزگان مناطقی از دست رفته بود. کل مجموعه شکار و صید کشور را به یک گروه خاص واگذار کرده بودند. مگر چنین چیزی می‌شود؟ این کار باید در اختیار حاکمیت باشد. شاید حاکمیت تشخیص دهد نباید مجوز شکار داده شود. اصلا کدام حیات وحش؟ اصلاً ببینیم چیزی باقی مانده است که بخواهیم مجوز شکار بدهیم؟

 

فاضلی: یعنی مجوزهای شکار به سازمان‌های خاصی واگذار شده بود؟

ابتکار: به یک شرکت خاص واگذار شده بود. انحصاری کرده بودند. نیمی از نمایشگاه محیط زیست در سال ۹۱ مختص ادوات شکار بود. این گزارش رسمی است که عکس‌ها و اخبار آن موجود است. گفتند شکارچی‌ها نمی‌گذارند این مجوزها را لغو کنیم. من گفتم اسم اینجا سازمان حفاظت محیط زیست است. اول اجازه دهید ما حفاظت کنیم، بعد به شکار بپردازیم. اول ببینیم چیزی هست و مانده که بخواهند شکار کنند؟ از طبیعت چیزی مانده که ما مجوز بهره‌برداری بدهیم؟ همین نگاه را درباره جنگل‌ها داریم. گرچه سازمان جنگل‌ها متولی کلان جنگل‌هاست اما ما در دوره قبل هم گفته بودیم که باید ببینیم جنگلی باقی مانده که بهره‌برداری تجاری شود. قراردادهایی بسته شده و شرکت‌هایی آمده‌ بودند و هر روز چوب می‌برند و می‌بردند. باید ببینیم اصلا چیزی باقی مانده است و ظرفیتی برای بهره‌برداری وجود دارد؟ گفتیم طبق ارزیابی‌های ما چنین ظرفیتی در جنگل و حیات وحش وجود ندارد.

 

فاضلی: یعنی بهره‌برداری از چوب جنگل در ایران دیگر ظرفیتی ندارد؟

ابتکار: ظرفیت بهره‌برداری از چوب جنگل‌های طبیعی، هیرکانی، بلوط و حرا به شکلی که موجب تخریب جنگل شود وجود ندارد. بهره‌برداری به شکل سنتی که از شاخه شکسته و درخت افتاده استفاده می‌کردند شاید امکان داشته باشد، اما خیلی از کار‌شناسان می‌گویند ظرفیت آن هم وجود ندارد. ما هم اعتقاد داریم وجود ندارد. درباره حیات وحش هم گفتیم اجازه دهید بررسی کنیم. شاید بتوانیم راهکارهایی پیدا کنیم که دوستداران طبیعت و شکار را درگیر کنیم که در حفاظت به ما کمک کنند. در شرایطی که بسیاری از مناطق طبیعت ارزشمند ایران مشکلات شدیدی درباره حفاظت، کمبود نیرو و امکانات دارد، بخش خصوصی می‌تواند در حفاظت مشارکت و کمک کند و در قبال آن به جای اینکه وجهی به آن‌ها بپردازیم، اگر تعداد حیات وحش ۲۰ درصد در اثر حفاظت افزایش پیدا کرد به آن‌ها مجوز شکار می‌دهیم. این هم به عنوان قرق اختصاصی مناطق حفاظت شده در دستور کار شورای عالی محیط زیست قرار گرفته است. امیدواریم کار حقوقی بر اساس قانون و تائید نظر کار‌شناسی انجام دهیم. طبیعی است تا اینجا کار روابط بخشی از زمین‌خواران و شکارچیان با ما تیره شده است. از طرف دیگر دیدیم در بسیاری از مسائل متاسفانه روندهای نامناسب شکل گرفته، از آزمایشگاه‌های معتمد گرفته تا معاینه فنی و مجوز‌ها. آن روند‌ها غیرقابل ادامه بود. همه آن‌ها را بازنگری کردیم. دوباره آیین‌نامه‌ها را نوشتیم و اصلاح کردیم. عده‌ای بالاخره از چرخه‌های شکل گرفته حذف شدند و مشکلاتی هم ایجاد کردند.

 

فاضلی: یکی از دلایلش این نیست که هم خودروسازی دولتی است و سازمان حفاظت محیط زیست یک نهاد دولتی است؟ آیا دولت می‌تواند بر دولت نظارت داشته باشد؟

ابتکار: بله دولت الان می‌تواند. ما به ۴ شرکت خودروسازی که دو تای آن‌ها بین‌المللی است گفتیم که مجوزهای داخلی را قبول نداریم و باید از شرکت‌های معتبر تایید صلاحیت بین‌المللی مجوزهای لازم را بگیرند. آنچه به طور منظم باید بررسی کنیم، خطوط تولید است و از شهریور سال ۹۳ که استاندارد یورو ۴ اجرایی شد، کار بسیار سختی بود. بر اساس برنامه‌ای که ما سال ۷۹ داشتیم، از سال ۸۶ باید استاندارد یورو ۴ در خودروسازی کشور اجرایی می‌شد که نشد تا سال ۹۲ که دیدیم در خودرو، سوخت و... در مراحل قبلی مانده بود و حتی از سال ۸۴ هم عقب‌تر رفته بود. دوباره این‌ها را فعال و با وزارت صنایع و خودروسازان مذاکره کردیم. وزارت صنایع مهلت خواست و در شهریور ۹۳ پذیرفت کل خطوط خودروسازی کشور استاندارد یورو ۴ را اجرایی کند. از آن موقع بازرسی‌های مستمر خطوط تولید خودرو شروع شد. کاری نداریم خودروساز دولتی است، خصوصی است یا وارداتی است، هر نوع خودرویی که وارد ایران شده یا در ایران تولید شود، باید استانداردهای مصوب دولت را داشته باشد و در غیر اینصورت اجازه شماره‌گذاری نمی‌دهیم. چنین کاری را هم انجام دادیم. بار‌ها شده به ایران خودرو و سایپا تذکر دادیم. از آن جهت نگرانی نداریم. البته فشار هست مثلا در حوزه ارزیابی زیست محیطی از طرف پیمانکاران این فشار‌ها احساس می‌شود.

 

فاضلی: اجازه دهید در حوزه ارزیابی زیست محیطی سوالی صریح بپرسم. در این کشور برای کودکانی که سرقت‌های خرد می‌کنند، دادگاه ویژه وجود دارد. ولی بعضی‌ها صد‌ها هزار هکتار زمین را شور کردند و تالاب‌ها را خشکاندند اما در هیچ دادگاهی محاکمه نشدند. ارزیابی‌های زیست محیطی وقتی دادگاه‌های محیط زیست وجود ندارد و ارزیابی‌ها وارد رویه‌های قضایی نمی‌شوند، چه فایده‌ای دارد؟ دوم اینکه ارزیابی‌های زیست محیطی چرا منتشر نمی‌شوند؟ من ارزیابی‌های پروژه‌های زیادی را دیده‌ام که روی آن مهر محرمانه خورده بود و پروژه هم پیشر رفته است. گزارش SOE (وضعیت محیط زیست) چند هزار صفحه‌ای که بعد از ده سال منتشر شده و مردم از آن اطلاعی ندارند و انتشار عمومی ندارد، چه کمکی می‌کند؟ چه انتظاری دارید که جامعه مدنی از شما حمایت کند؟

ابتکار: خلاصه مدیریتی و قابل استفاده گزارش SOE درباره مقطع ۸ ساله دولت قبل که غیرمحرمانه است برای عموم منتشر شده است (۱۲۴ صفحه) که شامل منحنی‌ها و اطلاعات است. گزارش کامل آن نیز انتشار عمومی پیدا خواهد کرد و در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرد و خوب است که بررسی کنند. کشور باید هر ساله یا هر دو سال یک بار گزارش‌های محیط زیستی داشته باشد.

 

فاضلی: شما خلاصه دو صفحه‌ای از این گزارش در جلسه هیات دولت توزیع کردید. آیا در دولت هم بازخوردی داشت؟

ابتکار: بله. حتی سی‌دی آن را نیز بین وزرا توزیع کردیم و در دولت هم درباره‌اش بحث شد. ما یک دور کارنامه زیست محیطی دستگاه‌ها را نیز اعلام کردیم. ارزیابی‌ها جدیدی نیز بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری در ۱۷ اسفند سال گذشته در حال آماده شدن است و به زودی کارنامه عملکرد دولت یازدهم هم منتشر خواهد شد. چون این‌ها مسائلی است که باید جامعه مدنی بداند. درباره ارزیابی بحث شما درست است که باید سازوکار نظارتی و اجرایی و قضایی برای آن تعریف شود. آن دوره ارزیابی تازه شروع شده بود، فرآیند سختی بود، مشاورانی که بتوانند ارزیابی انجام دهند کم بودند، تجربه جدیدی برای ایران بود. قبل از آن ظرفیت‌سازی نشده بود و با همکاری دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی و شرکت‌های مشاور ظرفیت‌سازی کردیم. در این دوره ظرفیت بهتر بود. اما متوجه شدیم در این فرایند قریب به ۹۵ درصد پروژه‌ها تایید می‌شوند، کاری را به خاطر مغایرت با ارزیابی‌ها متوقف نکرده بودند. کل فرایند ارزیابی زیست محیطی را بازخوانی کردیم، چینش‌ها، رویه‌ها و روند‌ها را تغییر دادیم. الان بخش عمده‌ای از تلاش و رویکرد ما انجام ارزیابی زیست محیطی علمی، دقیق و کامل است. ارزیابی‌های دولت یازدهم ارزیابی‌های دقیق‌تر و علمی‌تری نسبت به قبل است و ۳۰، ۴۰ درصد پروژه‌ها را رد کردیم.

 

فاضلی: قانونی برای انتشار نتایج ارزیابی‌ها وجود دارد؟

ابتکار: قانونی وجود ندارد. ما جلسات کمیسیون ماده ۲ را باز گذاشتیم. تشکل‌ها را هم دعوت می‌کنیم که در آن‌ها حضور یابند.

 

فاضلی: پیشنهاد بدی نیست که نتایج گزارش ارزیابی‌ها درباره پروژه‌ها منتشر شود. فکر نمی‌کنید با انتشار این نتایج، خیلی از پروژه‌ها متوقف شده، سد‌ها ساخته و جاده‌ها کشیده نمی‌شود؟

ابتکار: در همین دوره جلوی ساخت ۱۵ سد را گرفتیم. البته خیلی تحت فشاریم. از طرف نمایندگان مجلس به خاطر جلوگیری از ساخت جاده‌ها و سد‌ها به شدت تحت فشاریم. حتی به خاطر جاده‌ای که اجازه ندادیم کشیده شود، انحلال سازمان حفاظت محیط زیست را در مجلس درخواست کردند.

 

فاضلی: بیش از شصت نماینده هم این درخواست را امضا کردند.

ابتکار: بله، من به خاطر طرح موضوع بنزین پتروشیمی بار‌ها تهدید به تحقیق و تفحص شدم و تقاضای استعفا کردند. فشار‌ها در این دوره نسبت به دوره قبلی مسئولیت من خیلی شدید‌تر بوده است. گروه‌های رانت و لابی‌های خاص سیاسی هم خیلی قدرتمند بوده است. روی محیط زیست هجمه سنگینی وارد کردند ولی فکر می‌کنم اتفاقاتی در این دوره افتاده است. همین که ما توانستیم فرایند ارزیابی را جدی‌تر و دقیق‌تر کنیم و پروژه‌ها با یک گزارش توخالی و سطحی نمی‌توانند تاییدیه بگیرند و حتما باید گزارش‌هایشان را تکمیل کنند، دستاورد بزرگی است. معاون امور انسانی سازمان حفاظت محیط زیست به طور دقیق بر پروژه‌ها نظارت می‌کند. اگر پیشتر چنین نظارت‌هایی اعمال می‌شد، هرگز در مجموعه‌های شهری و صنعتی با این مشکلات فزاینده آلودگی‌ها برخورد نمی‌کردیم. ما بخشی از مشکلات را از گذشته به ارث بردیم. طرح‌های نیمه کاره زیادی وجود دارد. ما با احداث سد داریان موافق نبودیم، وقتی آمدیم کار از کار گذشته بود، ما باید چکار می‌کردیم؟ یکباره متوجه شدیم که تونل سبزکوه با سرعت بسیار زیادی در حال احداث است که طرح خطرناکی بود. ما فورا جلوی آن را گرفتیم و الان نیمه کاره مانده است. وضعیت جاده ابر همینطور بود. قرار بود ۴۰۰ هکتار جنگل برای احداث سد شفارود از بین برود. صنایع چوب آنجا علاقه‌مند بودند این پروژه اجرا شود، برایشان هم نان دارد و هم بعدا آب می‌شود. ما هنوز هم موافقت نکردیم. گزارش‌های آن‌ها کامل نبوده است. در این حوزه اتفاقاتی دارد می‌افتد. پیمانکارانی با ما درگیر هستند. منافعی پشت این مسائل هست.

 

فاضلی: آخرین سوالم درباره تغییر اقلیم است. شما در اجلاس پاریس شرکت کردید که نشستی بی‌نظیر با حضور رهبران ۱۹۵ کشور جهان بود. اما احساس من اینست که در کشور درکی از مقوله تغییر اقلیم وجود ندارد. نظام تصمیم‌گیری هنوز تغییر اقلیم را نمی‌فهمد. اگر با همین الگو پیش برویم از این ایران و تمدن ایرانی چیزی باقی نمی‌ماند. من اغراق می‌کنم یا الگوهای شما هم همین را تایید می‌کنید؟ طبق ارزیابی‌های شما، چقدر فرصت داریم که شیوه دیگری پیش بگیریم؟

ابتکار: بعضی‌ها می‌گویند فقط همین پنج ساله برنامه ششم فرصت داریم، چون سرعت تخریب طبیعت بالاست. به طور دقیق نمی‌توان پیش‌بینی کرد. گاهی اوقات حس تعجیل و بزرگنمایی مشکلات برای مسئولان خوب است ولی اگر بخواهیم واقع‌بینانه صحبت کنیم باید بگوییم ما چه به عنوان عضو جامعه جهانی و چه به لحاظ داخلی اصلا زمان نداریم و نمی‌توانیم با تغییرات سطحی و ظاهری پیش برویم و حتما باید تغییرات عمیقی رخ دهد. مثلا در بخش کشاورزی معتقدم باید انقلابی رخ دهد. در اصلاح الگوی کشت، اصلاح الگوی آبیاری، تغییر رویه‌ها و مدیریت طبیعت و منابع طبیعی به یک انقلاب نیاز داریم. ادامه روند چرای دام، تخریب مراتع و فرسایش بالا، از بین رفتن جنگل‌ها، قاچاق، بهره‌برداری‌های بی‌رویه و قابل قبول نیست. طبیعت به اندازه کافی خم شده و برای تامین نیازهای خودمان از آن بهره کشیدیم، طبیعت را خم کردیم، تغییر جهت دادیم. این خمش به جایی می‌رسد که ممکن است بشکند و این شکستن خیلی خطرناک است. به آن نقطه نزدیک می‌شویم. اگر فشار‌ها را کم نکنیم آن نقطه ممکن است آسیب‌های زیادی ایجاد کند. کما اینکه الان هم این آسیب‌ها را می‌بینیم. تا مقداری باران می‌بارد تبدیل به سیل می‌شود. چرا باید این گونه شود؟ یا گرد و غبار که بخشی از آن منشا خارجی دارد چون منطقه هم چنین مشکلاتی دارد. منطقه دچار ناامنی است و سرزمین‌های بدون دولت دارد. ظرفیت طبیعت برای تحمل این فشار‌ها تمام شده و در حال حاضر دارد واکنش‌های منفی نشان می‌دهد. تغییر اقلیم به تدریج در لایه‌های مختلف اجتماعی دارد جا می‌افتد. ما گزارش تغییر اقلیم را در همین دولت ارائه دادیم. البته در مجلس هم خیلی درباره این موضوع صحبت کرده‌ام. در سطوح مختلف هم کار کردیم، از جمله مجمع تشخیص مصلحت نظام، مراکز پژوهشی و تحقیقاتی. مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم کارکرد خوبی دارد. شورای فرابخشی تغییر اقلیم تشکیل شده و حتی در سطح وزرا جلسه داشتیم و وزیران نفت، نیرو و صنعت و معدن در آن فعال هستند. ارزیابی من اینست که وضعیت ما نسبت به گذشته در نگاه به تغییر اقلیم بهتر شده است. وزیر نیرو در بحث آب و انرژی کاملاً متوجه شرایط هست. وزیر کشاورزی می‌داند که کشاورزی سازگار با اقلیم را در پیش بگیرد. این‌ها مسائلی است که در سطح عالی یک وزارتخانه شکل گرفته است. اینکه چقدر در لایه‌های مدیریت‌های میانی نفوذ کرده جای بحث دارد. اینکه دولت در برنامه ششم توسعه، اقتصاد کم‌کربن را تصویب کرد، اتفاق خیلی مهمی بود. تصویب دولت به منزله تائید و پذیرش تمام دستگاه‌هاست. وزارتخانه‌های نفت، نیرو، صنعت و راه همه پذیرفتند که ما باید برنامه ششم را در جهت اقتصاد کم کربن اجرا کنیم. برنامه ششم مصوبه دولت فصل محیط زیست و سند فرابخشی دارد که تمام سیاست‌های اقتصاد کم کربن در آن و در دستور کار تمام وزارتخانه‌های مرتبط آمده است. در لایحه هم کاهش شدت انرژی آمده است؛ یعنی از محل افزایش قیمت حامل‌های انرژی در برنامه ششم، هزینه‌ کاهش شدت انرژی و آلودگی هوا پیش‌بینی شده که اتفاق خیلی مهمی است. موضوع اصلاح الگوی مصرف آب نیز پیش‌بینی شده است.

 

فاضلی: ما در این پیش‌بینی‌ها تجربه‌های تلخی داریم. سیاست‌های کلی آب را رهبری نظام در سال ۸۰ ابلاغ کردند و ۱۴ سال گذشته است.

ابتکار: بخشی از دلایل آن سیاسی است. عملکرد دولت‌ها و مجالس هم مهم بوده است.

 

فاضلی: آن اتفاقی که شما می‌گویید در دولت جا می‌افتد آیا در سایر قوا هم همین احساس وجود دارد؟ قوه قضاییه ضامن اجرایی همه این قوانین است.

ابتکار: بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری در ۱۷ اسفند سال گذشته و ابلاغ سیاست‌های کلی نظام این اتفاق در حال رخ دادن است. قوه قضائیه در حوزه‌هایی مانند زمین‌خواری، جنگل و حیات وحش خیلی به ما کمک می‌کند. قوه قضائیه در پرونده زمین‌خواری تهران که ابعاد گسترده‌ای داشت، ورود کرد و دادستان نماینده و قاضی ویژه برای رسیدگی به این موضوع منصوب کرد که این مساله را رسیدگی کند تا این زمین‌ها برگردد. مساله زمین‌ها تمام شده بود، وسط منطقه حفاظت شده ویلا ساخته بودند، خود ویلا چند میلیارد ارزش داشت. اما قوه قضاییه ایستادگی کرد. رئیس قوه قضاییه رویکرد مثبتی دارد. رییس مجلس هم همراهی خوبی با ما داشته است. البته همه نمایندگان مجلس نگاه تخصصی ندارند. متاسفانه بخشی برخورد سیاسی می‌کنند و همراهی نداشتند. بخشی هم که برای حوزه نمایندگی خود انتظاراتی دارند، چالش‌هایی ایجاد می‌کنند ولی مجموعه مجلس در بسیاری زمینه‌ها با ما همراهی داشته است. من فکر می‌کنم الان مهم است در آستانه انتخابات سراغ نمایندگانی را بگیریم که نسبت به این موضوعات جامعیت نظر داشته باشند. بدانند ایران از نظر اقتصادی، اجتماعی، اقلیم و محیط زیست در چه شرایطی قرار دارد.

 

فاضلی: شما قصد ندارید متنی منتشر کنید و به ملت ایران بگوید وظیفه مجلس در این باره چیست و باید به مسائل محیط زیست بیشتر توجه کند؟

ابتکار: ما خطاب به رسانه‌ها این موارد را می‌گوییم و اگر نیاز بود آن کار را هم می‌کنیم. مهم اینست که نماینده‌ها وام‌دار نباشند، چون نماینده‌ای که وام‌دار باشد نمی‌تواند از محیط زیست و حقوق ملت دفاع کند. یکی از عرصه‌های حقوق ملت، محیط زیست است. شاید نوع مناسباتشان طوری پیش رود که نتوانند پای حقوق ملت بایستند. این هم هزینه‌های سنگینی دارد. ما فرصت زیادی نداریم. مشکلات ریشه دوانده و عمیق شده است. در موضوع اشتغال و آسیب‌های اجتماعی هم فرصت نداریم. همه این مسائل نیازمند جامعیت نگاه است و یک نماینده زمانی می‌تواند این جامعیت نگاه را داشته باشد که هم اطلاع و اشراف و هم تعلق خاطر نسبت به آینده کشور داشته باشد تا بتواند شجاعانه از حقوق ملت دفاع کند.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۲۵
محمد فاضلی

این مصاحبه در شماره 6157 روزنامه ایران به تاریخ 3 اسفند 1394 منتشر شده است.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

مرتضی گلپور. رئیس جمهوری یکم بهمن ماه در جمع استانداران و فرمانداران، با اشاره به بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات تأکید کرد: «باید همه نامزدها به دین و آیین خود متعهد و ملتزم به قانون اساسی و ولایت فقیه باشند، اما آیا همه التزام آنان باید به همین مسائل باشد؛ پس محیط زیست، صنعت، توسعه، رفع رکود، بیکاری و رونق اقتصادی چه می شود؟» این اظهار نظر اگرچه با واکنش‌های تند برخی محافل و رسانه‌ها رو‌به‌رو شد. اما واقعیت این است که با توجه به نقشی که قانون اساسی برای مجلس شورای اسلامی تعریف کرده است، نمی‌توان سهم این نهاد را درحل و رفع معضلاتی همچون محیط زیست، آب و بیکاری نادیده گرفت. باوجود این، حال که تبلیغات انتخاباتی نامزدهای مجلس دهم رونق گرفته است چندان به الزام‌های محیط زیستی و توسعه‌ای نامزدها و مجلس آتی توجهی نمی‌شود. در گفت‌وگو با دکتر محمد فاضلی استاد دانشگاه شهید بهشتی، نقش مجلس در بروز و رفع معضلات توسعه‌ای امروز ایران بررسی شد. معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری نه تنها معتقد است نهاد مجلس نباید از سهم خود در ورود به این بحران‌ها طفره برود، بلکه تأکید می‌کند گفت‌وگوی ملی، ائتلاف اجتماعی و گذر از عوام‌گرایی، ضرورت‌های مجلس دهم است. این گفت‌وگو، پیش روی شما قرار دارد.


مروری بر کارنامه ادوار مجلس نشان می‌دهد که نقدهایی بر عملکرد این نهاد وارد است، در حالی که مسئولیت همه ناکامی‌ها به دوش دولت‌ها گذاشته شده و از نقش ریل‌گذاری و نظارتی مجلس غفلت می‌شود. به نظر شما آیا مجالس توانسته‌اند بخش مهمی از راه‌حل باشند؟
گرچه نمی‌توان کتمان کرد که مجلس بخشی از مسأله بوده و حالا نیز هست، اما معتقد هم نیستم که مجلس الزاماً مسأله‌ای را حل نکرده است. رویکرد انتقادی به مجلس ناشی از این است که این نهاد، راهبردهای مشخصی برای خروج ایران از چالش‌های کنونی نداشته است، چالش‌هایی که طی 20 و حتی 30 سال گذشته همواره تشدید شده‌اند. نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، به دلیل برگزاری پرشور و هیجان انتخابات و مناظره‌ها، زیر ذره‌بین قرار می‌گیرند و دائم از آنان پرسیده می‌شود چکار کرده‌اید و چه میزان از وعده‌ها را عملی کرده‌اید؟ اما یک‌دهم حساسیت نسبت به دولت‌، نسبت به سایر قوا بروز نمی‌کند. کسی از سایر قوا نمی‌پرسد که سهم شما در بروز این بحران‌ها یا حل آنها چیست؟ شاید هم سؤالی طرح شود، اما گفتمان غالب جامعه، مطالبه از این دو قوه نیست. کار به جایی می‌رسد که سرمقاله‌نویس یک روزنامه به رئیس‌جمهوری می‌گوید اصلاً مسأله بیکاری، محیط زیست یا امور دیگر ارتباطی به مجلس ندارد و وظیفه دولت است.

بعد از انقلاب، مجالس ما چه آنها که دست جناح چپ بوده یا جناح راست، اصلاح‌طلب بوده یا اصولگرا، در منطق عمل، تغییر معناداری نکرده‌اند. در همه این دوره‌ها، از برخی تفاوت‌های جزئی که بگذریم، با مجموعه‌ ثابتی از سیاست‌های اقتصادی، محیط‌زیست، بهداشت و درمان و سیاست‌‌های مربوط به صندوق‌های بازنشستگی و نظام بانکی رو به رو بوده‌ایم. به عبارت دقیق‌تر، مجلس دست هر جناحی بوده، سیاست توسعه عمرانی-سازه‌ای یا توسعه زیرساخت ادامه یافته، اما بخش خصوصی کاربر این زیرساخت‌ها بلاتکلیف مانده است. مجالس در همه ادوار، نه تنها نتوانستند دولت‌‌ها را از زاویه نظارتی خود به اقدام مثبتی برای جلوگیری از تخریب محیط‌زیست وادار کنند، بلکه به دلیل سیاست‌ها و رویکردهای منطقه‌گرا، گاهی خود به این جریان دامن می‌زده‌اند. برخی از نمایندگان مجلس، احتمالاً برای رأی‌آوری در حوزه‌های انتخابیه، وعده‌هایی برای ساخت سازه‌های مختلف مطرح می‌کنند که ساخت این سازه‌ها، گاه متضمن تخریب محیط زیست بوده است. این رویکرد منطقه‌گرایانه و محلی، چه‌بسا منطق غالب در فعالیت‌های پارلمانی بوده است. نامزدها در انتخابات، مجموعه‌ای از شعارها را مطرح می‌کنند که تحقق آنها در حوزه اختیارشان نیست. اما اجرای این وعده‌ها، به لابی‌ها و فشارهایی علیه دولت منجر می‌شود تا مجموعه‌ای از اقدام‌ها که منطقاً می‌تواند خلاف منافع درازمدت کشور باشد، به ثمر بنشیند.

شاید دولت‌ها، در کلیت خود، نگاه متوازنی به توسعه داشته باشند، اما اتفاقاً بخش‌هایی از دولت نیز بوده‌اند که هم‌نوا با این نمایندگان، رویکرد منطقه‌گرا در پیش گرفته‌اند.

قطعاً همین‌طور است، زیرا بوروکراسی هم منافع خاص خود را دارد. مجموعه‌ای از شرکت‌ها و پیمانکارها با دستگاه‌‌های دولتی ارتباط دارند. آنچه به عنوان برنامه در دولت نوشته و اجرا می‌شود، و هر پروژه و طرحی که تعریف می‌شود، به پیمانکار و سازنده نیاز دارد. اینها منافع پیشران این رویه هستند. پروژه عمرانی می‌تواند مناره‌ای باشد که چاله آن‌را قبلاً کنده‌اند. سدسازی، جاده‌سازی و ساختن فرودگاه‌ها در ایران، ضرورتاً از الزامات توسعه‌‌ای یا از منطق خاصی تبعیت نمی‌کند و به همین دلیل است که فرودگاه‌های زیادی دارید که پرواز ندارند و سدهای زیادی که آبی برای پر کردن آنها نیست. آنچه درباره‌اش سخن می‌گویم، ناظر بر نوعی عوام‌گرایی است. پوپولیسم در ایران ساختاری است و تنها ویژگی یک فرد نیست. من در جایی درباره پوپولیسم در ایران نوشته‌ام پوپولیسم، صرفنظر از همه تعریف‌هایش، در سایه ادراک جدید ما از مفهوم توسعه پایدار، به این ترتیب قابل تعریف است: پوپولیسم ویژگی آن نوع سیاست‌ورزی است که سیاستمداران در پی کسب رضایت توده‌ها، زیست‌پذیری و توسعه پایدار – اعم از توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی – را در مخاطره قرار می‌دهند. این نوع سیاست‌ورزی، توده‌ها را از مواجهه با واقعیت بازمی‌دارد، و از آنجا که کسب رضایت اصلی‌ترین هدف است، صحبت از محدودیت و ناتوانی، هیچ جایگاهی ندارد. به این معنا، منطق برخی مجالس در ایران، حرکت بر مدار پوپولیسم بوده است. به دلیل نبود ساختار حزبی، برخی از نمایندگان در نهایت مجبورند در منطقه‌ خود به گستردن یک شبکه حامی‌پروری روی بیاورند. این گونه نمایندگان، حتی گاهی به عنوان رئیس شبکه‌ای از هواداران کار می‌کنند که اعضای شبکه از نماینده می‌پرسند برای ما چه می‌کنی؟  

فکر نمی‌کنید که این نوع رفتارها ناشی از فشار از پایین است که نسبت به نماینده‌ها نیز جنبه تحمیلی دارد؟

پوپولیسم حتی در دموکراسی‌های سابقه‌دارتر و مستحکم‌تر نیز به درجاتی شایع است، اما خطر پوپولیسم در نظام‌های انتخاباتی فاقد حاکمیت قانون، بیشتر است. در چنین سیستم‌هایی، افراد به صورت انتخابی در ساختار سیاسی ارتقا می‌یابند، اما پس از ارتقا، قانون دست و پای آنان را نمی‌بندد و «منتخبان غیرقانونمند» قلمداد می‌شوند. در دموکراسی‌هایی که چنین ویژگی‌‌ ای دارند، پوپولیسم نوعی فشار ساختاری ایجاد می‌کند. برای توضیح، می‌توان توسعه هند و چین را با هم مقایسه کرد که «فرید ذکریا» در کتاب «جهان پساامریکایی» آن ‌را مقایسه کرده است. بسیاری از مقام‌ها و بورکرات‌های هند معتقدند که در مقایسه با همتایان چینی خود، نمی‌توانند عقلانی و متناسب با منافع درازمدت‌ کشورشان عمل کنند، زیرا این کشور، بزرگ‌ترین دموکراسی دنیاست و مقام‌ها باید رأی بگیرند. اما فشار توده‌‌ها و گروه‌های ذی‌نفع سبب می‌شود آنان کارهایی را انجام دهند که خودشان هم می‌دانند اشتباه است. در حالی که مقام‌های چینی، به دلیل غیرمنتخب بودن، که البته فساد خاص خود را دارد، می‌توانند تاحدی مستقل از توده‌ها و خواست‌های پوپولیستی‌ آنان عمل کنند. بنابراین پوپولیسم در دموکراسی‌ها، یک عارضه مزمن است، اما به میزانی که دموکراسی‌های انتخاباتی از حاکمیت قانون دوری می‌کنند و امکان دورزدن قانون در آنها وجود دارد، پوپولیسم تشدید می‌شود. اگر قانون مشخص کند که جاده، کارخانه یا سد، تحت فرآیند خاصی و تابع مکانیسم آمایشی مشخصی ساخته می‌شوند و نمایندگان مجلس مطمئن باشند هر قدر هم که وعده بدهند، نمی‌توانند بیرون از آن قاعده عمل کنند، ممکن است از شدت پوپولیسم کاسته شود.  بنابراین، نظام‌های انتخاباتی - اسم آن را دموکراسی نگذاریم و بگوییم سیستم‌های سیاسی مبتنی بر انتخابات که در درون‌شان انتخابات منهای حاکمیت قانون یا قانون ضعیف وجود دارد- مستعد پوپولیسم هستند. وضعیتی که خطرناک است مربوط به زمانی است که یک انتخابات بدون تضمین حاکمیت قانون بر عملکرد منتخبان درجریان باشد. در یک ساختار حزبی، این حزب است که برنامه دارد، اما حالا، افرادی برای انتخابات مبارزه می‌کنند که اساساً مسئول آبروی حزب خود نیستند و در غیاب حزب، افراد تنها به چهار سال حضور خود در مجلس فکر می‌کنند. از این رو، وقتی چنین فردی وارد فرایند 4 ساله مجلس شد، امکان دارد شبکه‌ا‌ی ایجاد ‌کند تا همواره نسبت به نامزدهای جدید، مزیت و برتری داشته باشد. دستاورد اصلی حضور چهار ساله این فرد در مجلس، همراه کردن این شبکه با خود اوست. این، یک فرایند خودتقویت‌شونده است، یعنی یک نفر با مکانیسم پوپولیسم پیش می‌آید، مجموعه‌ ای از حامیان را در منطقه خود ایجاد می‌کند و به تدریج «انتخاب‌شدن» مسأله می‌شود، نه حل‌کردن مسائل منطقه یا پدید آوردن توسعه متوازن. به عبارت دیگر، انتخابات برگزار می‌شود، اما چون ساختار حزبی  پایداری وجود ندارد، میدان به کنشگرانی واگذار می‌شود که  بهتر لابی می‌کنند. جریان غالب این است: هرکسی در این فضا، وعده جذاب‌تر و شعار‌های تندتری بدهد  می‌تواند برنده شود. این سازوکار، امکان حضور برنامه‌ها و برنامه‌دارها را دشوار می‌کند، طرفین در نهایت به شعارها یا ارزش‌های غایی خود می‌رسند. در این میان، «سیاست زندگی» که شامل تدبیر برای آب، محیط‌زیست، اشتغال، بیکاری و صندوق‌های بازنشستگی یا مواردی است که هر سیستمی، فارغ از دموکراتیک بودن یا نبودن و اینکه ارزش‌های غایی‌اش چه باشد، باید بر آنها تأکید کند، در عمل فراموش می‌شود.

البته به کلیات اشاره می‌کنند، مثل اینکه می‌خواهیم مشکلات اقتصادی مردم را حل کنیم.

مجلس در ایران جایی برای منازعات سیاسی بوده است. فشار بر وزیر برای تعیین فرماندار یا رئیس اداره کل یک شهرستان مهم‌تر از دستور کار توسعه است، زیرا همان شبکه حامی‌پروری بر این گونه تلاش‌ها متکی است. نقش این متغیر در نفی شایسته‌سالاری در کشور را اصلاً نباید دست کم گرفت. گفتن ندارد که حرف من ربطی به این مجلس و آن مجلس ندارد و من به یک ساختار ذهنی در پارلمان‌های ایران نظر دارم. در بسیاری موارد، اصلاً سیاست به معنای واژه انگلیسی policy از حوزه مجلس بیرون رفته و به جای آن منازعه قدرت به معنای politics  مانده است و خلاصه اینکه دغدغه توسعه پایدار ایران به اصلی‌ترین دغدغه تبدیل نشده است.

آیا می‌توان دستور کار انتخابات یا منطق نهاد مجلس را حداقل تعدیل کرد؟

با توجه به منطقی که تشریح کردم، یا باید حاکمیت قانون را چنان تقویت کرد که بتوان جلوی پوپولیسم را گرفت، یا باید نظام حزبی را تقویت کرد. اولویت اول، حاکمیت قانون است و وقتی از حاکمیت قانون سخن می‌گوییم، اصلاح نظام قانونی، یک بنیان آن محسوب می‌شود و پس از آن، برخورداری از قوه قضائیه مقتدر که اجرای قانون را تضمین کند. نمی‌شود که حاکمیت قانون یا نظام حزبی نداشت، اما مدعی دموکراسی‌ای بود که می‌خواهد توسعه پایدار ایجاد ‌کند. همچنین وقتی مسأله‌ای پیش روی ما قرار می‌گیرد که باید حل کرد و قرار است مجلسی نیز شکل بگیرد، در چنین شرایطی، باید طرف ثالثی به نام جامعه مدنی و نخبگان را تقویت کرد تا آنان، بر پیگیری این مطالبات پافشاری کنند. ابتدا باید در جامعه، دانشگاه، بخش خصوصی و مردم عادی، مطالبه شکل بگیرد تا آنان به نمایندگان و مجلس بگویند دموکراتیک بودن یا نبودن شما و این‌که طرفدار چه جریانی هستید، فقط یک بخش مسأله است. فقط می‌خواهیم به ما بگویی که برنامه تو برای حل بحران‌ها چیست؟ پس، یکی از کارهایی که می‌شود کرد، این است که جامعه وارد مطالبه از مجلس شود و بعد از آن دستورکار جدید تعریف شود.  

دغدغه‌هایی که مطرح می‌کنید، نگاه جدیدی به مسأله‌ای به نام مجلس است. اما این دیدگاه‌ها از سوی بخش‌های دیگر جامعه و از سوی نخبگان، مطرح نشده و از این زاویه نقد عملکرد مجلس نداشته‌اند.

فضای احزاب و جریان‌های سیاسی، حتی بین گروه‌های نخبه‌تر آنان نیز این طور نیست که چنین دغدغه‌هایی مطرح باشد. اما جامعه هم باید کار خودش را بکند. هنجار وقتی شکل می‌گیرد که برای آن تقاضا وجود داشته باشد. از این‌رو، باید در جامعه این تقاضا را ایجاد کنیم که پرسش‌ها را طرح کند؛ جامعه باید به نامزدهای انتخابات مجلس بگوید شما به هر جناحی که می‌خواهید، تعلق داشته باشید یا به هر ارزشی که می‌خواهید، پایبند باشید، اما پرسش من از شما این است که برای زندگی من، آینده من و فرزندان من و برای بهبود وضعیت ‌زیستی این کشور چه می‌خواهید بکنید. ما دائم از عصر پسابرجام صحبت می‌کنیم، اما «پسابرجام» یک ویژگی جالب دیگر هم دارد و آن «پسامنابع» بودن است. افراد دیگری چون دکتر محسن رنانی هم به این نکته اشاره کرده‌اند که منابع آب کشور تمام شده، فرسایش خاک رخ داده، جنگل‌ها در معرض تخریب هستند، سرمایه اجتماعی فرسوده شده و اعتماد تضعیف شده و ارزش پول هم کاهش پیدا کرده است. سرمایه‌های کشور فرسوده شده‌اند. منابع پولی و مالی بسیاری در دوره‌ای وجود داشته است که عمده آن ناشی از فروش نفت بود. اما همین حالا، قیمت نفت کمتر از 25 دلار در هر بشکه است. ما فقط یک منبع زیاد داریم و آن هم منبع انسانی که من به کیفیت آن شک دارم زیرا وضعیت دانشگاه امروز جامعه را از نزدیک می‌بینم. بنابراین، ویژگی ایران امروز، عصر «پسامنابع» است. پرسش مهم این است که برای عصر «پسامنابع» چه راهکاری داریم؟ آیا احزاب یا افرادی که می‌خواهند به مجلس راه یابند، برنامه‌ای برای عصر «پسامنابع» هم دارند؟

مشکل دیگری که برای وضعیت «پسامنابع» می‌توان برشمرد، این واقعیت است که کمتر نشانه‌ای از  توجه به اقتضائات این عصر دیده می‌شود؛ مثلاً فعالیت احزاب به عنوان یکی از اقتضائات برونرفت از این وضعیت، همچنان نامطلوب است.

دیدگاهی دارم که به باور من،‌ بسیار مهم است، و آن اینکه سیستم باید شجاعت مواجه‌شدن با واقعیت را داشته باشد. نمی‌خواهم مقایسه کنم، اما عبارتی که به آن اشاره می‌کنم، قابل توجه‌ است. «دنگ شیائو پینگ» رئیس جمهوری وقت جمهوری خلق چین، در سال 1979 در حزب کمونیست این کشور، یک سخنرانی مشهور ایراد کرد که گفته می‌شود مهم‌ترین سخنرانی تاریخ چین است. او گفت «فرق نمی‌کند گربه سیاه باشد یا سفید، گربه باید موش بگیرد.» آن سخنرانی، نشان داد که چینی‌ها پس از سه دهه حکمرانی، با واقعیت چین مواجه شدند، با واقعیت یک جمعیت فزاینده که انقلاب فرهنگی چین و بحران قحطی را طی کرده بود و حالا با این واقعیت مواجه شده بود که آن سیستم اداری، با آن توانمندی‌ها و آن اقتصاد، موش‌بگیر نیست و نمی‌تواند رشد ایجاد کند. بنابراین از نظر «دِنگ»، مهم این بود که آن اقتصاد و سیستم، می‌تواند موش بگیرد یا خیر. بزرگ‌ترین کاری که «دنگ شیائوپینگ» کرد، این بود که چین را با واقعیت گذشته‌اش یعنی با سه دهه پیش از آن، مواجه کرد. فکر می‌کنم نه فقط نظام جمهوری اسلامی و نه فقط دولت؛ بلکه نخبگان، مردم و همه با هم، باید شجاعت این را پیدا کنند که با واقعیت آنچه هست، مواجه بشوند. همه باید کاستی‌ها را بپذیرند، البته هرکسی به نسبت و سهمش در پیدایش این وضع. اما بهتر است همگان این قصور و تقصیر را بپذیرند، مردم هم با خواسته‌های پوپولیستی خود در پیدایی این وضعیت نقش مهمی دارند. مدیریت بحران‌ها ممکن نمی‌شود مگر آن‌که شجاعت مواجهه با کنه وجودی این وضعیت پیدا شود. ما نیازمند مواجهه جدی با واقعیت هستیم و باید عناصر پسامنابع را تشریح کنیم. ما هنوز با مؤلفه‌های اصلی وضعیتی که در آن قرار گرفته‌ایم، بدون رودربایستی مواجه نشده‌ایم. مهم‌ترین آزادی لازم برای کشور، آزادی مواجهه با این وضعیت است، اگرچه با  منافع بسیاری، تعارض پیدا کند. اما اگر این اتفاق رخ ندهد، مسأله کشف نمی‌شود و متعاقب آن، راه‌حل‌‌های متناسب نیز پیدا نمی‌شوند.

اگر شجاعت مواجهه با وضعیت «پسامنابع» را پیدا نکنیم، مردم هم آماده اتخاذ تصمیم‌های شجاعانه نخواهند شد. سیستم باید درباره تصمیم‌هایش شجاعانه با مردمش صحبت کند، پس از آن، با هم تصمیم بگیریم. تنها جایی که این حرف‌زدن صورت گرفته است، مسأله هسته‌ای بود. حال، آن گفت‌و‌گوی ملی، باید درباره سیاست صنعتی‌شدن، درباره وضعیت فرهنگ، سینما، اقتصاد فرهنگ، محیط‌زیست و صندوق‌های بازنشستگی و ده‌ها مسأله دیگر هم عملی بشود.

شما پیش‌تر مفهوم ائتلاف اجتماعی را به‌کار برده‌اید، ائتلافی که تحقق آن نیازمند وجود نهادهای مدنی است. این در حالی است که ما در 8 سال دولت‌های نهم و دهم شاهد تخریب و تحدید نهادهای مدنی بودیم. آیا با این تجربه که در حافظه جامعه مانده است، می‌توان به شکل‌گیری ائتلاف اجتماعی امیدوار بود؟
ائتلاف بر محور اعتماد شکل می‌گیرد و می‌دانیم که اعتماد در سطوح مختلف ضربه خورده است. ائتلاف از فرآیند گفت‌و‌گویی آغاز می‌شود که پیش از آن، اجماعی بر سر حداقل‌ها شکل بگیرد و این اجماع، نخست در نخبگان ایجاد می‌شود. اما نخبگان روی چه محوری ائتلاف کنند؟ حول همان مسائلی که تشریح کردم و اکنون بنیان تمدنی ما را تهدید می‌کند. ابتدا باید مسأله مشخص شده و درباره ابعادش گفت‌و‌گو شود. شما آن وقت می‌بینید که بسیاری از مسائل انحرافی است. مسأله این است که هنوز طیفی از مسائل مورد اجماع نداریم. ائتلاف، بر حول مجموعه‌ای از مسائل و متعهد شدن شکل می‌گیرد. ائتلاف نوعی سازش است، یعنی به تعویق انداختن تنازع‌ها، چنان که دولت‌های ائتلافی نیز برای مدتی اختلافات خود را به تعویق می‌اندازند، ادغام نمی‌شوند، یکدست هم نمی‌شوند، بلکه تا زمان گذر از بحران، حول چیزی ائتلاف می‌کنند. بنابراین، وقتی وارد ائتلاف می‌شوید، دو نکته را پذیرفته‌اید؛ نخست اینکه در وضعیت خوبی نیستید و دوم اینکه می‌پذیرید هیچ جناحی قادر به حل این وضعیت نیست. چنان که در یک دولت ائتلافی هم می‌بینیم که هیچ حزبی به تنهایی این قدر رأی نیاورده است که کابینه مستقل تشکیل بدهد. پس، باید این پیش‌شرط‌ها پذیرفته بشود، اینکه در وضعیت خوبی نیستیم و دوم اینکه بپذیریم هیچ کدام از طرفین به تنهایی قادر به پیشبرد دستورکار خودش نیست. گفت‌وگو درباره این وضعیت، حتی در شرایط فقدان سازوکارهای مدنی مناسب، نقطه آغاز است. کثیری شجاعت سخن گفتن درباره این وضعیت را نیز ندارند.

مصالحه، در تاریخ معاصر ما مسأله‌ای بغرنج بوده است. چنان که دکتر کاتوزیان به آن اشاره می‌کند، نه در مجلس اول مشروطه و نه در دوره مصدق و نه در دیگر منازعات داخلی، سیاست ایران، مصالحه را تجربه نکرده و در غیاب آن، تنازعات همواره به شکاف‌ها و شقاق‌های جدی منتهی شده است.

یک دلیلش این است که بحث‌ها همواره بر حول ارزش‌هایی شکل می‌گرفته است که اساساً غیرقابل سازش هستند. در مشروطه هم یک طرف درباره غربی‌شدن و مدرنیزه شدن و آزادی صحبت می‌کرد و طرف دیگر از دین با یک قرائت بسیار سنتی سخن می‌گفت. این دو مورد که اصلاً زمینه ائتلاف نداشتند. ائتلاف بین آنانی شکل می‌گیرد که حداقل برای بازه زمانی مشخص، ارزش‌های مناقشه‌برانگیز را برای مصلحت به تعلیق درآورند و درباره مسائلی با هم حرف بزنند که امکان رفع مناقشه در آن‌ها وجود دارد. به عبارت دیگر، بر سر چیزهایی می‌توانیم با هم ائتلاف کنیم که چندان ربط ارزشی ندارند یا می‌پذیریم که ربط ارزشی آن خیلی کم‌تر است. آب یک مسأله فنی و زیست‌محیطی است و به این ربطی ندارد که اصولگرا هستید یا اصلاح‌طلب. به توسعه سیاسی معتقد باشید یا نباشید، باید وارد عصر صنعتی‌شدن بشوید، والا بحران بیکاری شما را از پا در خواهد آورد.

بخش زیادی از جامعه، عملگرا هستند، یعنی مطابق گفته شما، دنبال این هستند که کدام پروژه کجا و توسط چه کسانی اجرا می‌شود. از این رو می‌توان این طور نتیجه گرفت که بخش اندکی از جامعه، سیاسی هستند و سر ارزش‌ها با هم نزاع دارند. اما چرا این بخش اندک سیاسی،  بر دیگر وجوه جامعه غلبه پیدا کرده است؟

به این دلیل که آنان، نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای دارند. تریبون‌ها در دست این عده است.

نقش تعیین‌کننده‌شان در این است که منابع چگونه تقسیم شود؟

بله، و برای تعیین جهت‌گیری کشور، این‌که انرژی سیاسی کشور صرف چه چیزی بشود و اصلاً دستورکار چه باشد. تعداد آنان کم است، ولی دستورکار را تعیین می‌کنند. مثالی بزنم. جهان، جهانی شده است، اما 15 سال است که جهانی شدن ایران، به تعویق افتاده و 10 سال اخیر هم که از جهان حذف شدیم. جهان جهانی‌شده الزاماتی دارد، اما اقلیت‌هایی که دارند با هم بحث می‌کنند و دستورکار درست می‌کنند، مانعی در مقابل جهانی‌شدن ما بوده‌اند. مطمئن باشید اقتصاد ایران رشد معناداری نخواهد داشت مگر اینکه بخشی از زنجیره تولید ارزش در جهان باشد. شما مگر می‌توانید بگویید می‌خواهیم حداقل 30 درصد تولید هر سرمایه‌گذاری خارجی از ایران صادر ‌شود، اما نمی‌پذیرم که بخشی از زنجیره تولید ارزش دنیا باشیم؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ بدون یکپارچگی اقتصادی می‌توانید به اقتصاد صادرات‌گرا فکر کنید؟ شما به بزرگان اقتصادی که در 50 سال اخیر رشد کرده‌اند نگاه کنید؛ چین، کره‌جنوبی، تایوان، سنگاپور، فیلیپین، اندونزی، آرژانتین، برزیل و آفریقای‌جنوبی و ببینید چگونه توانسته‌اند بالا بیایند؟ این‌ها بخشی از زنجیره ارزش جهان شدند. آن اقلیتی که شما از آن صحبت می‌کنید بر تعیین و طی شدن مسیر لازم برای نقش‌آفرینی در اقتصاد جهانی بسیار مؤثرند.

بحران‌هایی که با آن روبه‌رو هستیم و اکنون جلوی مسیر ایران قد علم کرده‌اند، آیا در نهایت این گربه را وادار خواهد کرد که فارغ از رنگش، موش بگیرد؟ آیا چالش‌ها خود را تحمیل خواهند کرد یا با تدابیری از آن ممانعت خواهد شد؟

برای پاسخ به این سؤال باید متغیر زمان را هم درنظر بگیریم. اگر 15 سال پیش به طور جدی فکر کرده بودیم که باید بحران آب را حل کنیم، حالا وضعیت این طور نبود. اگر امروز می‌بینید که ایالت کالیفرنیا از پس چهار سال خشکسالی سخت برمی‌آید، از آن جهت است که 20 سال پیش راه اصلاحات را در پیش گرفته بود. هر چقدر زمان پیش می‌رود، سرعت گسترش چالش‌ها نیز فزاینده‌تر می‌شود. جمعیت ایران زمانی 50 میلیون نفر بود و ورودی بازار کار، متناسب این جمعیت؛ اما حالا جمعیت‌ نزدیک به 80 میلیون نفر است، بنابراین نمی‌توان با همان نرخ‌های اشتغالزایی دهه 80 به نیازهای دهه 90 پاسخ گفت. ما با فشردگی زمان مواجه هستیم. یعنی امروز معنای یک سال خیلی مهم‌تر و حیاتی‌تر از یک سال در دهه 70 یا 80 است. ما نه تنها تحت فشار جمعیت بلکه با رقبای خود هم رو به رو هستیم.
نکته دوم، اینکه سیستم‌ها وقتی می‌توانند جهش یا توسعه پیدا کنند که بتوانند بر منافع خردی که باعث می‌شود تکه‌پاره شوند و بازی«سرجمع صفر» را دنبال کنند، غلبه نمایند. هر نظام اجتماعی متشکل از گروه‌های طبقاتی، دینی، قومی، مذهبی و صنعتی است که درون یک نظام یا اقتصادی با هم رقابت می‌کنند. گاهی هم  بخش پولی – مالی با بخش تولید رقابت می‌کند یا بخش تولید با واردات. نظام اجتماعی، محمل تنازعات بین آدم‌ها و گروه‌های مختلف. سیستم اگر بتواند مجموعه این تنازعات را به رقابت‌هایی تبدیل کند که مجموع آن، حرکت به سمت جلو باشد، فشار زمان، مشکلات و بحران‌ها، آن‌را به خلاقیت و هوشمندی سیستمی می‌رساند. اما اگر سیستم نتواند گروه‌های متنازع را کنار هم گرد آورد و به جای منازعه و بازی با مجموع صفر، میان آنها رقابت ایجاد کند، فشار بحران‌ها نه تنها چیزی را حل نمی‌کند، بلکه به سمت مشکلات شدیدتری پیش خواهد برد. انتخابات مجلس دهم از این جهت بسیار حساس است که معلوم می‌شود سیستم قادر است معمای هماهنگی‌اش را حل کند یا خیر. ائتلاف همواره در بستر یک نهاد صورت می‌گیرد. مجلس بهترین نهاد برای ائتلاف است. حالا اگر این مجلس به مجلس حذف و مجلس ضدائتلاف تبدیل شود یا اصلاً آدم‌هایی که درون آن وارد می‌شوند ظرفیت همکاری را نداشته باشند، معمای هماهنگی سیستم را بیشتر خواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۲۱
محمد فاضلی