برای منافع ملی، برای صلح: تقدیم به حسین موسویان
حسین موسویان را هرگز حضوری ندیدهام، و کلامی با یکدیگر سخن نگفتهایم. اما تقریباً همه نوشتههای ایشان در دو سال اخیر را دنبال کردهام. در دو سال گذشته فرصتهایی پیش آمده تا با همکاران سابق او گفتوگوهایی داشته باشم. همه از دقت، توانمندی، شجاعت، صراحت و هوشمندی او گفتهاند. اما فراتر از همه اینها، عرق او به منافع ملی ایران و تلاش خستگیناپذیرش برای پوشاندن کاستیهایی که در شیوه پیشبرد منافع ایران در خاک ایالات متحده وجود دارد ستودنی است.
این همه تلاش را بگذارید در بستر برخوردی که با او در دوران محمود احمدینژاد شده است. حسین موسویان به اتهام جاسوسی و نگهداری اسناد محرمانه دستگیر میشود و موجی از تهمت و گفتههای ناروا علیه او به راه میافتد. نهایتاً در هفتم آذر 1386 سخنگوی قوه قضائیه خبر تبرئه حسین موسویان در مورد هر دو اتهام را اعلام میکند؛ و احمد توکلی نماینده مجلس و مدیر مسئول سایت الف بابت وارد آوردن اتهامات ناروا از وی عذرخواهی میکند.
موسویان اکنون حدود پنج سال است که در دانشگاه پرینستون به دفاع از ایران مشغول است. او به اندازه همه نمایندگان اندیشکدههایی که نداریم ولی باید میداشتیم تا در خاک خاک ایالات متحده از منافع ما دفاع کنند و سخنگوی سیاست هستهای کشور باشند، عمل کرده است. مجلات و روزنامههای اروپایی، عربی و آمریکایی عرصه دفاع او از دیپلماسی هستهای دولت است؛ و دانشگاهها و مراکز راهبردی آمریکا و اروپا بیش از هر فرد دیگری در ماههای اخیر شاهد حضور او برای زدودن سوءتفاهمها، تأثیرگذاری بر نخبگان آمریکایی، مقابله با اقدامات لابیهای اسرائیلی و عربی، و دفاع از ابتکار دولتهای ایران و آمریکا در مذاکرات هستهای بوده است.
حسین موسویان در این سالها، مصداق آدمهایی است که برای دنبال کردن منافع ملی و چارهجویی برای صلح، از پا نمیافتند. همانهایی که به قول حسین علیزاده زانوی غم بغل نمیگیرند، و به قول لویی پاستور وقتی به پایان راه نزدیک میشوند میتوانند بگویند «من هر آنچه در توان داشتهام، انجام دادهام.»
هرچند به لحاظ کاری، کم و بیش با چهره هایی که به تازگی نوشتن درباره آنها را آغاز کرده اید، آشنا هستم، اما دیدگاه شما، هم تازه است و هم جذاب و هم آموختنی. و باز هم سپاس، که چشم های ما را به دیدن افق ها، راه می نمایید، چه بسیار کسانی که در هر لحظه ای، فقط تعداد سنگ های پیش پا را می شمارند.
به قول محسن نامجو: ذهن الکن ستاره بشمارد/ ذهن یاغی ستاره می چیند