دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران
حق داریم ایده‌‌های‌مان را درباره کشوری که از آن ماست بیان کنیم، به پایداری بقا و ارتقای آن بیندیشیم، و زندگی بهتری مطالبه کنیم. مکلفیم به فکر ایران باشیم و آن‌را آباد و آزاد بخواهیم. باید به قضاوت تاریخ درباره خود بیندیشیم، و کاری کنیم درخور سرزمین و مردمان تمدنی تاریخی، پیش از آن‌که ضعف عقلانیت ما را عبرت تاریخ سازد.
محتوای این وبلاگ از طریق این کانال تلگرام هم در دسترس است. https://telegram.me/fazeli_mohammad

این متن را دوست عزیزم آقای روزبه کردونی نوشته اند و در روزنامه شرق 18 بهمن 1394 منتشر شده است.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

در آستانه انتخابات مجلس هستیم. تشکیل یک مجلس «سیاستی» که بر مسائل اصلی کشور نظیر مسائل محیط زیستی، بحران آب، بحران صندوق‌های بازنشستگی، اشتغال، کنترل آسیب‌های اجتماعی و به‌طورکلی بر کاهش فقر، فساد و تبعیض تمرکز داشته باشد، می‌تواند تضمین‌کننده حرکت کشور به سمت پیشرفت و توسعه باشد. برای نیل به این هدف، ضروری است هم آنان که در جست‌وجوی رأی هستند و هم آنان‌که رأی می‌دهند، نقش خود را به‌درستی ایفا کنند تا مانع از آن شوند که «کاسب‌کاران سیاسی» با وعده‌های بی‌پشتوانه راهی مجلس شوند. مانع مهم برای شکل‌گیری مجلس سیاستی این است که رأی‌دهندگان به‌مثابه «انسان بی‌سایه» عمل کنند. به تعبیر «کارل یوستاویونگ»، انسان‌های بی‌سایه، انسان‌هایی هستند که «هیچ تصوری از بدی ندارند و به‌هیچ‌وجه احساس گناه نمی‌کنند، از این امتیاز شبهه‌ناک و درواقع بیجا برخوردار هستند که هیچ‌گاه خود را از بابت فجایع اجتماعی و سیاسی  مقصر نمی‌دانند و از دید آنها، تنها چیزی که مقصر است و مرتکب خطا می‌شود، همان جمع بی‌هویتی است که دیگران، جامعه یا دولت خوانده می‌شود. این انسان‌ها منکر رویدادهای هولناک اطرافشان نمی‌شوند، بلکه همواره اصرار دارند دیگران مرتکب آنها شده‌اند». 

یکی از ویژگی‌های مهم انسان‌های بی‌سایه فرافکنی است. همواره «دیگران» هستند که مسئول و مقصر هستند. انسان‌های بی‌سایه همواره خود را بی‌گناه و تا حد زیادی قربانی می‌دانند. این احساس قربانی‌بودن، هم حق گله، شکایت، انتقاد، 
مظلوم نمایی و اعتراض برای آنها فراهم می‌کند و هم از لحاظ روحی- روانی برای آنها آرامش ایجاد می‌کند، چراکه نه‌تنها در قبال مسائل جامعه مسئولیتی متوجه آنان نبوده است، بلکه آنها خود قربانی شده‌‌اند. اگر مسائلی نظیر کاهش سن اعتیاد، افزایش اقدام به خودکشی، تغییر الگوی ایذر، وضعیت نامطلوب کودکان کار و خیابان، نهادینه‌شدن فساد، افزایش فقر، گسترش گفتمان تنفر، افزایش خشونت، مشکلات زنان سرپرست خانوار، مسائل مرتبط با سالمندان، چالش‌های پیشِ‌روی معلولان، چالش‌های زیست‌محیطی، بحران آب و... وجود داشته باشد، از نگاه انسان‌های بی‌سایه مسئول همه این موارد، موجود موهومی به نام «دیگران»، «جامعه» یا «دولت و حکومت» است و اینان هیچ مسئولیتی در قبال این مسائل ندارند. در عرصه انتخابات برای انسان‌های بی‌سایه، رأی‌دادن و رأی‌ندادن یکسان است، اینکه به چه کسی رأی بدهی نیز مهم نیست، چراکه در نگاه آنها، مسئولیتی در قبال مسائل کشور متوجه آنان نیست یا به نظر آنان، از قبل در جایی دیگر تصمیمات گرفته شده است. برای این‌گونه افراد مهم نیست «تشکل‌های یک‌شبه» یا افرادی با عوام‌فریبی و کلی‌گویی رأی مردم را کسب کنند. برای انسان‌های بی‌سایه اهمیتی ندارد که پوپولیست‌های بی‌دانش و کاسبکاران سیاسی که هیچ سیاستی برای مواجهه با مسائل منطقه‌ای و ملی ندارند، فقط با موج‌سواری فرصت‌طلبانه بر امواج سیاسی و قومی به مجلس ورود پیدا کنند.  باید توجه داشت کشور با مجموعه‌ای مسائل پیچیده و چندبعدی در سطوح مختلف منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی روبه‌روست. برای مواجهه با این مسائل نمی‌توان با رفع مسئولیت اجتماعی سیاسی فقط به افرادی بی‌دانش و پوپولیست تکیه کرد که با پیش‌فرض‌های از قبل تعیین‌شده، تجارب شخصی و راهکارهای ساده و شعارگونه، بنای سیاست‌ورزی داشته باشند. اگر به‌درستی این انتظار وجود دارد که مجلس آینده قادر به درک مسائل پیچیده جامعه ایران، حل مسائل سیاستی و اولویت‌دار کشور و ارتقای وضع رفاه مردم باشد و نقش خود را در کاهش فقر و فساد و تبعیض ایفا کند، هیچ راهی وجود ندارد جز آنکه تک‌تک شهروندان مسئولانه در عرصه انتخابات- حتی با توجه به نامزدهای فعلی مانده در گردونه انتخابات- مشارکتی مطالبه‌محور داشته باشند تا نامزدهای انتخابات موظف به ارائه سیاست‌های مدون و مکتوب در قبال مسائل مهم کشور شوند.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۸
محمد فاضلی

انسان بی سایه

نظرات  (۲)

سلام آقای دکتر 
تو مجلس هم فکر کنم داریم
وقتی انتخاب وزیر، تصویب قانون، تصویب کلیات و جزئیات برجام و هزاران هزار مورد دیگه با تعدادی رأی ممتنع همراه می شه واقعا چه می شه گفت؟

با سلام و احترام

(ببخشید این کامنت مربوط به پاراگراف آخر پست قبلی است)

این سخن عجیب کرامول واقعا یعنی چی؟

تالی فاسدهای پذیرش این سخن می تواند به قرار زیر باشد:

1)    علوم روشنی بخش مسیرهای زندگی (مثلاجامعه شناسی!) را تعطیل کنید تا انسانها ندانند به کجا می روند آنگاه به طرز معجزه آسایی اوج خواهند گرفت. هرچه نادان تر اوج گیرنده تر!

2)    نادان ها را به مسند قدرت بنشانید و دست دانایان را در برنامه ریزی ببندید؛ چرا که هرچه بی برنامه تر و ندانم کارتر پیروزتر.

3)    مثلا در انقلابی مانند انقلاب اسلامی ایران، هیچ گروهی اعم از چپ ها، مارکسیستها، ملیون و از همه مهم تر مذهبی ها و روحانیون حداقل- از سال 42 به بعد با آن همه هزینه های جانی و مالی و ... قصد انجام هیچ تغییری را نداشتند!

اگر من بد فهمیدم بفرمایید.

پاسخ:
جمله کرامول هنجاری و بایدی نیست، بلکه بیان توصیفی وضعیتی است که جوامع در فرایندی تحولی، بدون آنکه نقشه از پیش تعیین شده ای برای رسیدن به نقطه ای خاص داشته باشند، به بالاتر از آن رسیده اند. تجویز ناآگاهی نیست. جمله تجویزی نیست، توصیفی است. بیان دیگری است از این که آدمیان تاریخ را می سازند اما نه آنگونه که خود می خواهند. در انقلاب ایران هم مثل هر انقلاب دیگری ترکیبی از این که می دانستند و نمی دانستند کجا می روند حاکم بوده است. همه در نهایت انقلابی را ساختند، اما نه آن گونه که می خواستند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی