مسأله این است: کلیگویی یا عقلانیت
اندیشکده بروکینگز در نوامبر 2015 گزارشی با عنوان «هشت مسأله بزرگ که نامزدهای انتخابات 2016 باید به آنها بپردازند» منتشر کرد (برای دیدن گزارش روی عنوان گزارش کلیک کنید.) این گزارش 63 صفحهای برای نخبگان و هر خوانندهای مشخص می کند که جامعه آمریکا چه مشکلاتی دارد و نامزدها باید به چه موضوعاتی بپردازند. در اولین پاراگراف از مقدمه این گزارش میخوانیم:
«سرگرم کننده، اگرچه به گونهای نومیده کننده است که ببینیم که نامزدها یکدیگر را لجن مال میکنند. اما مهمتر آن است که نامزدها اصلیترین مسائلی را که ملت با آن مواجه است مشخص کرده و اگر انتخاب شوند چگونه به این مسائل میپردازند. مسائلی که نامزدها بر آنها تأکید میکنند و وعدههایشان باید تعیینکننده چگونگی رأی دادن مردم باشد. ویژگیهای شخصی، وفاداری حزبی، فلسفه سیاسی، و بسیاری عوامل دیگر نقش مهمی در تصمیم رأیدهندگان برای حمایت از نامزدها بازی میکنند، اما موضع نامزدها درباره مسائل اصلی و مسائلی که ایشان تأکید کردن بر آنها را انتخاب میکنند، باید سهم به سزایی در تصمیم رأیدهندگان داشته باشد.»
آیا وقت آن نرسیده است که نخبگان ایران نیز فهرستی از مهمترین مسائلی که نامزدهای مجلس باید به آن بپردازند منتشر کنند و خواهان اعلام موضع احزاب و گروههای سیاسی، و حتی تک تک نمایندگان مجلس نسبت به آنها شوند؟
عنوان هشت فصل گزارش بروکینگز به شرح زیر است که میتوان مسائل را نیز از روی عنوان فصلها تشخیص داد.
- رشد اقتصادی
- مسائل اصلی مالیاتی در 2016
- چرا باید بدهی فدرال اولویت اصلی نامزدهای 2016 باشد
- مسائل سیاست سلامت و انتخابات ریاست جمهوری 2016
- راهبردی دفاعی ایالات متحده و بودجه دفاعی
- اجتناب از یک بحران مالی دیگر
- دستورکاری برای کاهش فقر و افزایش فرصتها
- آنچه نامزدها باید درباره زیرساخت بدانند: مسائل و گزینهها
مهم این است که بروکینگز درباره هر کدام از این مسائل چند صفحه متن دقیق نوشته و ابعاد مسأله را مشخص کرده است. حتماً در جامعه آمریکا هم کسانی هستند که ترجیح میدهند حرفهای کلی بزنند و کردار پوپولیستیشان سبب رأیآوری شود. اما عقلانیت همان راهی است که بروکینگز پیش مینهد.
آری، به قول رون هاسکینز و ایزابل ساوهیل، مقدمهنویسان گزارش بروکینگز، فلسفه سیاسی، گرایشهای عاطفی، خاطرات سیاسی، وفاداری حزبی و هر عاملی از این دست برای رأی دادن مهم هستند، اما آیا واقعاً وقت آن نرسیده است از نامزدهای انتخابات مجلس، و احزاب و گروههای حامی آنها در ایران بپرسیم، آقایان و خانمها، اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان؛ دموکراسیخواهان یا طرفداران ارزشهای سنتی تأکیدکننده بر هر صورتی از اقتدار؛ لیبرالها یا اسلامگراها؛ سکولارها یا مدعیان ولایتمداری و حکومت دینی؛ سبزها، سرخها، بنفشها؛ ضدفتنهها، ضدنفوذها؛ مدرنها، ضدمدرنها؛ سادهزیستها، تجملگراها؛ و ... از هر قوم، زبان، دین و قشری که هستید:
- مسائل اصلی کشور چیست و آنها را چگونه تعریف میکنید. (خواهش میکنم مثل پاسخگویان نظرسنجیها، عوامانه نگویید بیکاری، تورم، رکود، محیط زیست. این حد از تعریف مسأله به فهم سیاسی، تخصص و ساماندهی سیاسی نیاز ندارد. تعریف مشخص از این مسائل ارائه کنید.)
صرفنظر از اینکه شما مسأله را چه تعریف میکنید، میشناسم نخبگانی را که از شما میپرسند:
- بحران آب را چگونه مدیریت خواهید کرد؟
- بحران در صندوقهای بازنشستگیهای را چگونه تعریف و مدیریت خواهید کرد؟
- موضع شما در قبال سیاست منطقهای ایران و تنش در روابط ایران و عربستان چیست؟ (خواهش میکنم ما را به اصول عزت، حکمت و مصلحت ارجاع ندهید. گونهای سخن بگویید که بفهمیم چگونه منافع ملی تأمین میشود.)
- نظریه خروج از رکود شما چیست؟ برای اشتغالزایی و مدیریت بحران بیکاری 4 تا 10 میلیون بیکار (به حساب محاسبات مختلف) چه میکنید؟ (خواهش میکنم به بیان کلیاتی نظیر بنگاههای کوچک و متوسط را توسعه میدهیم، سیاستهای اشتغالزا در پیش میگیریم، و نسخههای مشابه اکتفا نکنید.)
- برای کاهش شدت انرژی در کشور چه میکنید؟ (خواهش میکنم بیشتر از بیان اینکه سیاستهای بهینهسازی را در پیش میگیریم توضیح دهید.)
- برای توسعه نامتوازن ایران و توسعهنیافتگی تعداد زیادی از استانهای کشور، بالاخص در نواحی مرزی چه میکنید؟ (خواهش میکنم نگویید «سیاستهای محرومیتزدایی در پیش میگیریم.» این سؤال به جوابهای تفصیلیتری نیاز دارد. فهم نظری میخواهد، برنامه مدون نیاز دارد.)
- برای ساماندهی نظام رفاهی کشور چه میکنید؟ (خواهش میکنم نگویید سیاستهای فقرزدایی در پیش میگیریم. پاسخ دادن به این سؤال به سطح بالاتری از توانایی نظری و شناخت میدانی و تدوین برنامه و سیاست نیاز دارد.)
- عصر پسابرجام و پساتحریم است، اما عصر پسامنابع نیز هست. با کمبود منابع چه میکنید؟ (خواهش میکنم نگویید با تکیه بر منابع و مشارکت مردمی، کشور به قدرتی بینظیر دست مییابد. جواب این پرسش تحلیل و اندیشهورزی بیشتری میطلبد.)
من حدس میزنم که دو پاسخ کلی دیگر نیز به همه این سؤالها داده میشود. بنابراین بهتر است این دو پاسخ را نیز بنویسم و خواهش کنم از حد این دو فراتر بروند و جوابهای تفصیلیتری بدهند. گروهی خواهند گفت نقطه آغاز پرداختن به همه این پرسشها دموکراسی و توسعه سیاسی است. گروهی دیگر نیز ایستادگی بر ارزشها و پیگیری آرمانهای دینی، خودباوری و روی پای خود ایستادن را پیش میکشند. هر دو پاسخ بسیار کلیگویانه هستند. اما به قول حافظ «ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش - بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش». بخت خویش را در شهر این کلیگوییها آزمودهایم. طرحی نو دراندازید.
فهرستی از این سؤالات را میشود پیش روی کاندیداهای مجلس گذاشت. اما به عوض بیشتر کردن سؤالات، به نمایندگی از جمع کثیری از نامزدها میپرسم:
- چگونه چند برابر حقوق نمایندگی را صرف هزینههای تبلیغات انتخاباتی میکنید؟
حتماً برخی و از جمله، خود نامزدها میپرسند این سؤال به مسائلی که نمایندگان به آنها میپردازند و سیاستهایی که در پیش میگیرند چه ارتباطی دارد؟ اما واقعیت این است که نظام تأمین مالی در عرصه سیاست عمومی، تعیینکننده بسیار مهمی است.
دوستان نامزد انتخابات، از هر جناحی که هستید؛ مردم شریف ایران، هر گرایشی که دارید؛ مسئولان کل فرایند برگزاری انتخابات، هر گونه که میاندیشید؛ عصر کلیگویی پایان یافته است، شعارها به گل نشستهاند، انگ زدنها تا به غایت کاربردشان استفاده شدهاند؛ و همه ظرفیتهای پوپولیسم عیان شده است؛ فکر دیگری کنید.
حرف تلخی است، نباید بنویسم، اما چاره چیست، گاه باید تلخ حرف زد. بیایید ببینیم یک تمدن هفت هزارساله، هشتاد میلیون جمعیت، و یک دنیا مدعا، میتواند به اندازه 63 صفحه گزارش بروکینگز عقلانیت خلق کند؟ خودمان را بیازماییم.