دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران
حق داریم ایده‌‌های‌مان را درباره کشوری که از آن ماست بیان کنیم، به پایداری بقا و ارتقای آن بیندیشیم، و زندگی بهتری مطالبه کنیم. مکلفیم به فکر ایران باشیم و آن‌را آباد و آزاد بخواهیم. باید به قضاوت تاریخ درباره خود بیندیشیم، و کاری کنیم درخور سرزمین و مردمان تمدنی تاریخی، پیش از آن‌که ضعف عقلانیت ما را عبرت تاریخ سازد.
محتوای این وبلاگ از طریق این کانال تلگرام هم در دسترس است. https://telegram.me/fazeli_mohammad

این متن را سال 1390 نوشتم. جایی منتشر شد که دیده نشد. فرصتی هم برای بحث درباره آن با دیگران پیدا نشد.

--------------------------------------------------------------------------

فقط طرح یک ایده

سؤال بزرگی است اگر بپرسیم آیا جامعه‌ی ایران آینده دینی خواهد بود؟ این سؤال خیلی زود سر از وادی پرسش درباره‌ی منظور از «دینی بودن» درمی‌آورد. می‌توان ساعت‌ها درباره‌ی معنای دینی بودن بحث کرد و درباره‌ی نسبت آن با سیاست، اقتصاد و هر آن‌چه اجتماعی است نوشت. اما ترجیح می‌دهم وارد هیچ کدام از این بحث‌ها نشوم و فقط خیلی مختصر ایده‌ای را طرح کنم و برای طرح این ایده باید به دو نکته اشاره کرد.

نکته‌ی اول. نظریه‌های متفاوتی در روان‌شناسی دین درباره‌ی چگونگی بسط ایمان دینی در انسان ارائه شده است. این نظریه‌ها – برای مثال نظریه‌ی جیمز فاولر (1981) – عموماً به تعامل روندهای رشد جسمی، رشد توانایی‌های ذهنی، تجربیات روانی-اجتماعی، و نقش نمادها، معانی و کردارهای دینی-اجتماعی در پیدایش مراحل متوالی ایمان دینی پرداخته‌اند. اما وجه مشترک همه‌ی آن‌ها توجه کردن به نقش جامعه در شکل دادن به ایمان دینی است.

نکته‌ی دوم. حداقل، در برداشت کانتی از دین عقلی، دین متکی به اخلاق است و اگر مذهب وظیفه تلقی می‌گردد، صرفاً در پرتو اخلاق و به‌واسطه‌ی مشروعیت وظایف اخلاقی است که که لباس وظیفه می‌پوشد. از این‌رو نه‌تنها مذهب از راه اخلاق در جرگه‌ی وظایف وارد می‌شود، بلکه اخلاق اساس مذهب واقع می‌شود (مشایخی، 1379، ص. 104 و 105). تردید در امکان تحقق فضائل اخلاقی، دین عقلی را از میان خواهد برد. این نگاه به رابطه‌ی اخلاق و دین، می‌تواند با تأکید پیامبر اسلام بر مبعوث شدنش برای تکمیل مکارم اخلاق سازگار انگاشته شود.

حال با اتکا به دو نکته‌ی فوق، و نگرشی به محدودیت‌هایی که ساختار جامعه‌ی ایرانی برای کنش اخلاقی فراهم می‌کند، می‌توان به تحلیل آینده‌ی ایمان دینی در جامعه‌ی ایران پرداخت. جامعه‌ی ایرانی که صفت دینی را با خود همراه کرده است، به دلیل انبوه نقصان‌های ساختاری که بخش عظیمی از آن‌ها برخاسته از ماهیت اقتصاد سیاسی ایران و سطح بهره‌وری و توان آن برای برآوردن نیازهای افراد جامعه است، فشارهایی را بر افراد وارد می‌کند که آن‌ها را در دوراهی‌های اخلاقی-دینی بزرگی قرار می‌دهد. اگر بخواهیم خیلی خلاصه و مصداقی به این فشارهای مولد دوراهی بپردازیم می‌توانیم نمونه‌های زیر را ذکر کنیم.

اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، در شرایطی که درآمد خانوار ایرانی به اندازه‌ای نیست که از پس پرداختن هزینه‌های انرژی و بقیه‌ی خدمات در بازار غیریارانه‌ای برآید، فرد را بر سر دوراهی رفتن زیر بار هزینه‌ها یا اقداماتی که ماهیتاً غیراخلاقی و ضددینی‌اند – نظیر دستکاری در کنتورهای برق، گاز و آب – قرار داده است. اگرچه جامعه خیلی زود از مقوله‌ی حلال و حرام در این اقدامات می‌گذرد، اما این کنش‌ها برای بخش مهمی از جامعه که در سنین شکل دادن به ایمان دینی قرار دارد، تناقض‌های اخلاقی و دینی بزرگی ایجاد می‌کند. از منظری درون‌دینی، این سؤال برای وجدان دینی بسیاری از دینداران بروز می‌کند که «آیا اقدام به این اعمال، منشأ تأثیرگذاری بر حیات دنیوی و اخروی از مسیر ورود مال حرام به زندگی فرد و خانواده نخواهد شد؟» وقتی فرد تحت فشار ساختار، به تدریج می‌آموزد تا این سؤالات را به عنوان بخشی از سیاست زندگی روزمره – برای فائق آمدن بر سؤالاتی که می‌توانند زندگی تحت فشار یک وجدان دینی آزرده شده را تلخ کنند – به کنجی از ذهن برانند، به تدریج وجدان دینی میدان را برای پذیرش انواعی از کنش‌های غیردینی و ادراکی غیرایمانی از جهان‌زیست خالی می‌کند.

این فقط طرح هدفمند کردن یارانه‌ها نیست که فرد دیندار در جامعه‌ی دینی را تحت چنین فشاری قرار می‌دهد. از آن‌جا که حیطه‌ی اقتدار قانون در ایران شکننده است، و راه برای سودجویی‌ها باز است، و قانون به عنوان تنظیم کننده‌ی کنش‌های سودجویانه‌ی افراد به درستی عمل نمی‌کند، خیلی زود فرد بعد از ورود به دنیای زندگی اقتصادی، با ابهام‌هایی در تعیین حد و مرزهای کنش‌های اخلاقاً مجاز در جامعه‌ی ایرانی مواجه می‌شود. این کنش‌ها سویه‌ی دینی قوی و دامنه‌داری دارند. رشوه پرداختن، لابی کردن برای کاستن از میزان مالیات وضع شده – در حالی که فرد ادراک درستی از معیارهای وضع مالیات ندارد و شاید هیچ‌گاه نمی‌تواند درباره‌ی میزان عادلانه بودن مالیات وضع شده قضاوتی شفاف داشته باشد - چانه‌زنی بر سر کرایه‌ی تاکسی که هیچ‌گاه مشخص نیست مقدار عادلانه و تعیین شده بر اساس مکانیسم بازار آن چقدر است، و انواع دیگری از ابهام‌ها درباره‌ی حدود حق و حقوق اقتصادی افراد – که همگی برآمده از ناکارآمدی‌های نظام اقتصادی و حاکمیت قانون در ایران بر اساس منطقی ساختاری هستند – دائماً وجدان دینی و اخلاقی فرد را به چالش می‌کشند. در همه‌ی سنین و بالاخص در سنین شکل‌گیری و بسط ایمان دینی و نهادینه شدن کنش اخلاقی متکی به دینداری، فرد با تناقض‌هایی مواجه می‌شود که به تدریج دینداری به مثابه‌ی اتکا به اخلاق را مخدوش می‌کنند.

جامعه‌ی ایرانی، با فشارهای ساختاری‌ای مواجه است که به تدریج وجدان دینی افراد را می‌فرساید و از دین، نه فقط در قرائت رسمی از آن، بلکه در جوهره‌ی رفتاری و اخلاقی آن نیز روایتی قشری باقی می‌ماند. فرایند جامعه‌پذیری در جامعه‌ی ایران، به تدریج به عوض نهادینه کردن ایمان و وجدان دینداری اخلاق‌مدار، در منطق عملگرایانه برای مواجه شدن با تناقض‌های محدودیت‌ساز زندگی روزمره، وجدان دینی را به نفع منطق عملگرایانه‌ی ضرورت‌های زیست، به عقب می‌راند. تداوم این وضعیت، قشری‌گری در قرائت رسمی از دین را به جوهره‌ی کنش فرد نیز تسری داده و جامعه‌ی آینده، در عمق منش فردی، غیردینی خواهد بود.

 

 منابع

مشایخی، شهاب‌الدین. (1379) «تربیت دینی از دیدگاه کانت». فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 22، صص. 118-93.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۳
محمد فاضلی

نظرات  (۲)

با سلام
ضمن تشکر
1شاید بتوان شقوق دیگری از این دو راهی های ارزشی و اخلاقی نیز به مصادیق شما افزود.از جمله سردر گمی مردم به کمک کردن یا نکردن به گدایان ودرخواست کنندگان.در این زمینه خوب است نظرات و تکنیکهایی که مردم در مواجهه با درخواست کمک به آنها میشود را بصورت تجربی پژوهش نمود. بطورمثال  پنج نفر از همکاران بنده در یک اتاق ،پنج نظروشیوه متفاوت داشتند.
2- در خصوص مباحث جدی تر عنوانی که برگزیده اید ، مطالعه گفتار دوازدهم از کتاب«دین در زمانه و زمینه مدرن» از دکتر شجاع زند که امسال منتشرگردیده  میتواند مفید باشد . ایشان ضمن بر شمردن دلایل و مدلهای موافقان(داخلی و خارجی) عرفی شدن جوامع و کاهش دینداری در جوامع ، سعی در انطباق آن با وضعیت دینداری در ایران نموده و نتیجه گیری خود را ارایه میدهد.
موضوع بسیار مهمی را مطرح کرده اید. اما من نمی توانم بپذیرم که علت اصلی این معضل، محدودیت های ساختاری باشد. به عنوان مثال، ساختار قانونی جامعه نرخ کرایه تاکسی را مشخص کرده است اما این که چرا بر سر آن چانه زنی می شود کماکان محل بحث است. سوال دیگر این که مگر در آلمان پس از جنگ دوم محدودیت ساختاری وجود نداشت. تصور نرخ تورم آن زمان آلمان برای ما دیوانه کننده است. اما چرا آلمانی ها تا این اندازه به کنش غیر اخلاقی روی نیاوردند. در ژاپن پس از سونامی چند سال پیش هم همین طور.
به نظر من باید دلایل و نه علل چنین وضعیتی را در تفسیری که تک تک ما از هر موقعیت داریم، جست و جو کرد. به عنوان مثال و بدون این که شواهد متقنی داشته باشم می توانم بگویم میزان ارتکاب کنش غیر اخلاقی از 24 خرداد 92 به نسبت چند سال پیش از آن،‌کم تر شده است. این درحالی است که طی این مدت،‌بیش از آن که ساختار جامعه ی ما تغییر یافته باشد،‌تصور و تفسیر کنشگران از ساختار و موقعیت، تغییر یافته است.
از این که به فکر ایران هستید سپاسگزارم.
جسارت بنده را ببخشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی