دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران
حق داریم ایده‌‌های‌مان را درباره کشوری که از آن ماست بیان کنیم، به پایداری بقا و ارتقای آن بیندیشیم، و زندگی بهتری مطالبه کنیم. مکلفیم به فکر ایران باشیم و آن‌را آباد و آزاد بخواهیم. باید به قضاوت تاریخ درباره خود بیندیشیم، و کاری کنیم درخور سرزمین و مردمان تمدنی تاریخی، پیش از آن‌که ضعف عقلانیت ما را عبرت تاریخ سازد.
محتوای این وبلاگ از طریق این کانال تلگرام هم در دسترس است. https://telegram.me/fazeli_mohammad

این مطلب در روزنامه ایران 4 مرداد 1394 منتشر شده است.

--------------------------------------------------------------------------

در دو سه روز اخیر جامعه پزشکی کشور واکنش‌های نسبتاً تندی نسبت به ماجرای قتل یک پزشک در اردبیل نشان داده‌اند. فضای رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی هم به طور کم‌سابقه‌ای به تسخیر واقعه درآمده است. اولین تحقیقات قضایی و پلیسی حاکی از آن است که قتل اخیر به لحاظ انگیزشی ماهیت شخصی داشته و خارج از چارچوب رابطه پزشک و بیماران رخ داده است. قتل، رخدادی تلخ است و بروز آن برای هر انسانی با هر شغل و مشخصاتی، ناگوار و محکوم است، اما این امر مانع از آن نمی‌شود که برای تحلیلی جامعه‌شناختی از واکنش جامعه و بالاخص همکاران مقتول تلاش نکنیم.

اول؛ این یک واقعیت تلخ است که بسیاری از انسان‌ها به دلیل شغل‌شان به قتل می‌رسند. افسران پلیس در درگیری با مجرمان، نظامیان هنگام انجام وظیفه در درگیری‌های نظامی، قضات به دلیل تنش با متهمان یا شاکیان، مشاغلی همچون طلافروشان به دلیل درگیری با دزدان در سرقت از اموال‌شان، استادان دانشگاه به دلیل نارضایتی دانشجویان و... همگی مقتولانی هستند که به دلیل شغل‌شان به قتل می‌رسند. بنابراین کشته شدن به واسطه شغل، وضعیت خاصی نیست و اختصاص و انحصار به شغل و صنف ویژه‌ای مثل پزشکان ندارد. برای مثال اول آذرماه 1393 یک معلم فیزیک در بروجرد با ضربات چاقوی دانش‌آموز 15 ساله کشته شد.

دوم؛ امنیت شغلی ضرورت و پیش‌نیاز فعالیت همه گروه‌ها است نه یک گروه اجتماعی خاص. این‌گونه نیست که یک صنف به امنیت شغلی بیش از دیگران نیاز داشته باشد. ممکن است استدلال شود که همراهان بیماران در شرایط عصبی مناسبی نیستند و از این جهت پزشکان بیشتر در خطر هستند اما آیا مراجعه‌کنندگان به دادسراها و دادگاه‌ها کمتر از همراهان بیماران عصبی هستند و همین اندازه خطر کارکنان دادگستری‌ها را تهدید نمی‌کند؟ و در محیط‌های درمانی، پرستاران به اندازه پزشکان در معرض خطر نیستند؟ به این ترتیب به نظر می‌رسد مطالبه امنیت صنفی، اختصاص به جامعه پزشکی ندارد. از سوی دیگر، آیا پزشکان نخبه‌تر از استادان دانشگاه قضات برجسته، کارآفرینان و کارخانه‌داران خلاق، مدیران و سیاستمداران کارآمد، یا معلمان مبرز هستند؟ حداقل تصور من این است که پزشکان الزاماً از رتبه نخبگی فراتر از فیزیکدانان، کارآفرینانی که ترکیبی پیچیده از کار، سرمایه و خلاقیت را برای خلق ثروت و قدرت فردی و ملی به کار می‌گیرند، یا قضاتی که از پس پرونده‌های بزرگ برمی‌آیند برخوردار نیستند.

سوم؛ اگر مطالب فوق را کنار هم بگذاریم، با این سؤال مواجه می‌شویم که بازتاب گسترده و واکنش‌های تند جامعه پزشکی کشور نسبت به قتل پزشک اردبیلی برای چیست یا نشان از چه چیزی دارد؟ به گمان من نفس حمایت پزشکان از تسریع در اجرای قانون در قبال واقعه مذکور و اعلام همدردی، عملی کاملاً انسانی و قابل فهم و ستایش است اما در پس این رخداد چیز دیگری را نیز می‌توان مشاهده کرد.

1- حرفه پزشکی یکی از قدرتمندترین سازمان‌های دفاع از منافع حرفه‌ای را داراست. سازمان نظام پزشکی به دلایل مختلف احتمالاً قدرتمندترین سازمان برای دفاع از منافع حرفه‌ای در حیطه اختیارات خود است. این سازمان بسرعت وارد عمل شده و به شکل نامشروط خواستار تضمین امنیت شغلی پزشکان شده است.

2- جامعه پزشکی آگاهانه یا ناآگاهانه وارد منازعه‌ای برای افزایش اقتدار و مشروعیت خود شده است. پزشکان در این ماجرا و حتی با تأکید بر واژگانی نظیر «فجیع» و بدون توجه به اینکه شاید چیزی فراتر از مقولات پزشکی عامل قتل بوده باشد، اهمیت شغل خود و مشروعیت جایگاه و اقتدار خود در جامعه را به رخ می‌کشند.

این دو نکته وجهی از وجوه حضور اجتماعی پزشکی در جامعه ایرانی را آشکار می‌سازد. پزشکان در حالی که شغلی در کنار سایر مشاغل هستند و کمابیش به اندازه سایر مشاغل از نخبگی و توان ذهنی بهره دارند و در حالی که «انسان حرفه‌ای» هستند، می‌کوشند تا از منظر «حرفه انسانی» به مسأله نزدیک شوند و با افزودن بار احساسی و عاطفی رخداد واقع شده، موضوع اقتدار و مشروعیت را به سطحی دیگر بکشانند و به این طریق وارد «سیاست تمایز» می‌شوند: پزشکی به مثابه حرفه‌ای برتر، انسانی‌تر، شایسته احترام‌تر و مهم‌تر. مسأله این است که جامعه ایرانی به شکل تبعیض‌آمیزی این اقتدار را برای پزشکان قائل شده است در حالی که سایر حرفه‌ها از آن بی‌بهره‌اند. استادان دانشگاه، کارفرمایان یا حتی پرستاران در فرآیندی اجتماعی - و نه برآمده از برتری‌های واقعی صنفی - از چنین حق و اقتداری محروم شده‌اند. قتل افراد کاری بسیار غیر‌انسانی و زشت است، اما ندیدن فرآیندهای آلوده به تبعیض نیز می‌تواند قاتل جامعه باشد.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۰۴

نظرات  (۷)

سلام
اگر در بدو امر انگیزه و نحوه ارتکاب جنایت معلوم می شد از بروز جوسازی غیر منطقی جلوگیری به عمل می آمد. متاسفانه در این زمینه خوب عمل نشد و از این بابت رفتار رسانه ها هم قابل نکوهش است. بعنوان مثال روزنامه ها سخنان نماینده مجلس را -که گفت صدا و سیما بخاطر سریال در حاشیه مقصر است- پوشش دادند و به نوعی سعی کردند حرف نماینده مجلس را رد کنند اما اگر بجای این کار به انگیزه و نحوه قتل می پرداختند قطعا بهتر بود و احتمالا مساله از یک بحران صنفی به یک اختلاف شخصی فروکش می کرد.
پاسخ:
من معتقدم در هر شرایطی، حتی آن گونه که شما نوشته اید، جامعه پزشکی واکنشی شدید نشان می داد. مسأله نظام اقتدار در حرفه پزشکی و نسبت پزشکی با جامعه ایرانی است. 
"پزشکی به مثابه حرفه‌ای برتر، انسانی‌تر، شایسته احترام‌تر و مهم‌تر. مسأله این است که جامعه ایرانی به شکل تبعیض‌آمیزی این اقتدار را برای پزشکان قائل شده است در حالی که سایر حرفه‌ها از آن بی‌بهره‌اند." : کاملا موافقم
۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۷ مصطفی علیزاده
سلام
شاید یکی از دلایل این قدرت، نفوذ پزشکان بر صاحبان قدرت سیاسی و البته حضور پزشکان در جایگاه های متعدد قدرت سیاسی باشد.
چندی پیش یکی از نخبگان فیزیک کشور می گفت که اگر بتونه بره خارج از کشور که هیچ و گرنه دوباره کنکور تجربی میده و از پزشکی و رشته های وابسته شروع می کنه و با درآمدش بعدا دنبال علاقه ی علمی اش که فیزیک هست خواهد رفت.
یکی از همسایه های من بعد از اینکه از دانشگاه صنعتی بابل لیسانس برق گرفت و بعد سربازی رفت دوباره نشست و برای کنکور تجربی خوند، سال اول رتبه خوبی نیاورد ولی برای سال دوم موفق شد در دانشگاه خوبی قبول بشه. حساب کنید چقدر تفاوت وجود داره که مردم حاضرن شش یا هفت سال زندگی شان را ندید بگیرند تا به شغل پزشکی برسند.
سلام بر شما
به نظر من در جامعه ما هر صنفی که بتواند به طور مستقیم در مناسبات نابرابر قدرت عرض اندام کند از اقتدار بیشتری برخوردار خواهد بود پزشکان و حتی وکلا و قضات را در نظر بگیرید مخاطب و مشتری مستقیم انها مردم عادی هستند که در برابر اتوریته و اقتدار آنها هیچ در دست ندارند اما سایر صنوف و شغل ها از این ارتباط مستقیم برای انتقال قدرت برخوردار نیستند در ثانی اگر هم باشند هیمنه و انسجام این صنوف را ندارند. پزشکان به جز تعداد معدودی اجتماع علمی که مجبورند به افرادی از هم صنفان خود که از قدرتی برابر برخورداند از موضعی غیر مقتدر پاسخ دهند و در شرایط به قول هابرماس فارغ از قدرت نابرابر شرکت جویند در سایر شرایط  همواره از موضعی مقتدر در برابر مردمی بی اقتدار قرار دارند که دائم این توهم را برای آنها در پی داشته که متفاوت از سایر گروه ها اجتماعی هستند. متاسفانه در سال های اخیر ثروت اندوزی این اقتدار را برای آنها بیشتر هم کرده است. در حالیکه یک فیزیکدان هر چه قدر هم که از تخصص و پیچیدگی حرفه برخوردار باشد بطور مستقیم چیزی برای عرضه به مردم ندارد.
پاسخ:
خوبه که وارد بشویم و درباره این موضوعات بنویسیم. جامعه شناسی پزشکی در ایران چه کار می کند؟ شما می دانید؟
۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۷ فرحنازحسام

فوق العاده بود

اینبار هم من با تحلیل شما موافقم

توجه داشته باشیم په سازمان نظام پزشکی هیچگاه خطاهای

پزشکی را گرهمدردن نگرفته ، حتی هیچ شکایتی را به نفع بیمار داوری نکرده است

امااینک از آب گل آلود ماهی میگیرد.از فرصت به دست آمده که ناشی از احساسات و هیجان و همدلی است ، به نفع خود بهره می جوید.من بسیار با تحلیل شما موافقم،جاثعه پزشکی اشرافیتی غیرمنصفانه برای جایگاه خود قائل است

 

 

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۹ حامد قادرزاذه
با سلام تشکر وقدردانی از نحوه تحلیل جنابعالی. به نظر این جانب یکی از دلایل بروز این گونه موارد به عدم رعایت توازن بین بازدهی و اقتدار مشاغل است و این ریشه در سیاست‌کذاری در سطح ملی داشته و عدم توجه به پایین بودن کشش قیمتی تقاضای محصولات و خدمات در امر سیاست گذاری شکل گیری اریب امری اجتناب ناپذیر است و اساسا در این موارد است که دولت باید دولت با تعریف سیاست درست زمینه کاهش قدرت انحصار را فراهم و فقط پس از فراهم شدن زمینه رقابت یا حاکمیت استاندارد است می تواند آزادسازی در این حد فراهم شود. این موضوع در خصوص صنعت ساختمان سازی وصاحب قدرت شدن کمتر از جامعه پزشکی نبوده و نیست و اتفاقا این دو جامعه واجد همپوشانی نیز شده اند.
۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۲ زهرا میرباقری
با سلام و احترام به تحلیل دقیق استاد و تحلیل دوستان
من این ترس جامعه پزشکان از خدشه وارد شدن به اقتدار و تمایز نسبت به مشاغل دیگر را در انعکاس سریال حاشیه دیدم که به شدت مورد انتقاد این قشر و قشر وکلا که خود را صاحب مرتبه بالا می بینند و ضرورت و وابستگی جامعه را به حرفه اشان نسبت به حرفه های دیگر بالاتر می بینند، دیدم. بنابراین به شدت به دنبال حفظ جایگاه و اقتدارشان در جامعه از سوی مسئولین هستند.
به اعتقادمن در این زمان اگر وکیلی هم به دلایل مختلف کشته شده بود درست بعد از سریال حاشیه،  آنها هم در این اعتراض کم نمی گذاشتند. اگر قتل این پزشک قبل از سریال حاشیه صورت می گرفت، طبیعتاً تا این اندازه حساسیت جامعه پزشکی را به خود جلب نمی کرد، پس قضیه بسترش از فیلم حاشیه شروع شده و دقیقاً با کشته شدن یک پزشک به هر دلیلی، آتش زیر خاکستر را شعله ور کرده است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی