دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران
حق داریم ایده‌‌های‌مان را درباره کشوری که از آن ماست بیان کنیم، به پایداری بقا و ارتقای آن بیندیشیم، و زندگی بهتری مطالبه کنیم. مکلفیم به فکر ایران باشیم و آن‌را آباد و آزاد بخواهیم. باید به قضاوت تاریخ درباره خود بیندیشیم، و کاری کنیم درخور سرزمین و مردمان تمدنی تاریخی، پیش از آن‌که ضعف عقلانیت ما را عبرت تاریخ سازد.
محتوای این وبلاگ از طریق این کانال تلگرام هم در دسترس است. https://telegram.me/fazeli_mohammad

Populism
پوپولیسم، صرف‌نظر از همه تعریف‌هایش، در سایه ادراک جدید ما از مفهوم توسعه پایدار، به این ترتیب قابل تعریف است: پوپولیسم ویژگی آن نوع سیاست‌ورزی است که سیاستمداران در پی کسب رضایت توده‌ها، زیست‌پذیری و توسعه پایدار – اعم از توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی – را در مخاطره قرار می‌دهند. این نوع سیاست‌ورزی، توده‌ها را از مواجهه با واقعیت بازمی‌دارد، و از آن‌جا کسب رضایت اصلی‌ترین هدف است، صحبت از محدودیت و ناتوانی هیچ جایگاهی ندارد. پوپولیسم با تصور محدودیت ناسازگار است. امکان‌پذیر جلوه دادن هر امری، ویژگی بیان پوپولیستی است. پوپولیست‌ها از نتوانستن نمی‌گویند. اقرار به نتوانستن به این معناست که سیاستمداران نمی‌توانند برخی خواسته‌های توده را برآورده سازند، و این با اصل کسب رضایت در تعارض است. پوپولیسم بر ساده‌سازی و پیچیدگی‌زدایی از واقعیت بنا می‌شود. پوپولیسم به ناچار، کنش‌گراست زیرا ساختاری اندیشیدن و به ساختار فکر کردن، به معنای پذیرش محدودیت است. ناگزیر پوپولیسم قدر و شأنی بی‌تناسب با واقعیت برای کنشگر قائل است. از این منظر، اراده‌گرایی جوهره و نیروی پیشران پوپولیسم است و با همین رویکرد، اقلیم، مکانیسم قیمت، بازار، تاریخ تحول اقتصادها، و نظام روابط اجتماعی و ساختار نظام جهانی می‌تواند مغلوب اراده پنداشته شود. به همین دلیل است که پوپولیسم به این معنی است که همواره باید به دنبال آدم‌هایی گشت که قادرند قهرمان‌های مطلوب‌تری باشند. از آن‌جهت که ساختار نادیده گرفته می‌شود، پوپولیسم با منطق زمانمندی در تعارض است، و به همین ترتیب با منطق «توالی» در تضاد است، و از همین منظر در نظر پوپولیست‌ها رخدادها می‌توانند بدون پیش‌شرط‌ها و ملزومات رخ دهند و این پی‌آمد مستقیم اراده‌گرایی است. نفی زمانمندی به معنای نادیده‌ گرفتن درازمدت و آینده است. آینده‌ای مطلوب فقط ترسیم می‌شود بدون آن‌که ملزومات این آینده در نظر گرفته شود، و لاجرم این آینده تضمینی برای تحقق ندارد.
من معتقدم، اگرچه پوپولیسم ساختارگریز است، ولی جامعه ایرانی به شکل ساختاری پوپولیستی است. بر اساس این تعریف، مقابله با پوپولیسم ایرانی، نه با تغییر کردن شیوه سخن گفتن، بلکه با تغییری ساختاری در شیوه مواجهه با واقعیت رخ می‌دهد. پوپولیسم وقتی تعدیل و رفع می‌شود که تضمین زیست‌پذیری و توسعه پایدار معیار قرار گیرد.

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۹۴/۰۴/۲۹
محمد فاضلی

پوپولیسم

نظرات  (۴)

۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۷:۲۱ مرتضی قلیچ
سلام
استاد با عرض معذرت چند سوال در ذهنم آمد. 
آیا این جمله که «جامعه ایرانی به شکل ساختاری پوپولیستی است» بدان معناست که پوپولیسم یک امر جوهری است و عارضی نیست؟ تحلیل های برخی از روشنفکران که ویژگی های ذات گرایانه به جامعه  ایرانی نسبت می دهند با تحلیل شما در پاراگراف دوم چه تفاوتی دارد؟
هرگز تحلیل شما را در دسته اخیر قرار نمی دهم می دانم با تغییر شیوه سخن گفتن تغییری اتفاق نمی افتد، اما نمی دانم چرا بساط لگد زدن به جامعه  و مردم ایرانی گرم شده، از کاتوزیان گرفته تا سریع القلم توپ را به زمین ملت بیچاره انداخته اند و تحلیل ذات گرایانه بر همه عرصه ها حکفرما شده است. آیا این مردم به خاطر پیشرفت و توسعه به همین دولت و دولت های پیشین رای نداده اند؟
پاسخ:
اصلا منظورم این نیست که در ذات فرد ایرانی پوپولیسم هست. اصلا منطق متن من ساختارگرایانه است. جمله ام را باید این گونه اصلاح کنم. ساخت نهادی جامعه ایرانی پوپولیستی است.

سلام

به نظرم این تعریف  از پو پولیسم در ابندای مقاله ایراد دارد. کسب رضایت توده ها یا القا و تحمیل  توهمات "فرد یا گروهی اندک" به  همه ی غیر از   این "فرد یا گروهی اندک"

"پوپولیسم ویژگی آن نوع سیاست‌ورزی است که سیاستمداران در پی کسب رضایت توده‌ها، زیست‌پذیری و توسعه پایدار – اعم از توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی – را در مخاطره قرار می‌دهند.



پاسخ:
قیمت کسب رضایت توده ها که نوشته ام، خیلی سنگین است، به مخاطره افتادن توسعه پایدار و زیست پذیری. 
۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۹:۲۷ زهرا کریمی
با سلام و تشکر از بیان ذغذغه هایتان که نگرانی های بسیاری از مردم ایران نیز هست

اگر بتوانید اضافه کنید که چرا گرایش به پوپولیسم درایران ساختاری شده است بسیار مفید خواهد بود

به نظر من فقدان احزاب قدرتمند ، کوتاه مدت بودن افق سیاسی کشور و انباشته شدن مطالبات زمینه سازگرایش به شعارهای توخالی است.

موفق و پایدار باشید
پاسخ:
مسأله فقط شعارهای توخالی نیست، بلکه ساختاری است که گفتن این شعارها را ناممکن می کند. درباره تبیینش سعی می کنم بیشتر بنویسم، اما وبلاگ جای مناسبی نیست. 
۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۷ معصومه اشتیاقی
سلام استاد
تضمین زیست پذیری و توسعه پایدار بی تردید با ساختار پوپولیستی ایران امکان پذیر نیست. 
برایم این دغدغه جدی است که این مشکلات ساختاری و دام سیستمی با چه بزنگاهی می تواند قاعده اش دگرگون شود. پیشترها فکر می کردم انتخابات ریاست جمهوری همان بزنگاه تاریخی است که ایران را در مسیر تغییر ساختاری قرار می دهد. اما به رغم دولت مدعی فروتنی ؛ ساختار کمترین تغییر را در خود برتابید اگرچه آگاهم که تحولات ساختاری مستلزم زمان و البته هزینه است.
ولی تراژدی غمبار این ساختار آن است که کارگزاران کشوری تغییر ساختار را به دلیل پیچیدگی دام سیستمی بسی دشوار و ناممکن متصورند (بر اساس مصاحبه ها یی که داشتم ).
چرا ساختار ایران پوپولیستی است؟ چون منافع صاحبان این کشور در همین ساختار است، البته آن ها عاقل نیستند چون مخاطرات صرفا به مردم کف خیابان منتهی نمی شود و ... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی