دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران

ایران برای توسعه پایدار به عقلانیت جوهری نیازمند است.

دغدغه ایران
حق داریم ایده‌‌های‌مان را درباره کشوری که از آن ماست بیان کنیم، به پایداری بقا و ارتقای آن بیندیشیم، و زندگی بهتری مطالبه کنیم. مکلفیم به فکر ایران باشیم و آن‌را آباد و آزاد بخواهیم. باید به قضاوت تاریخ درباره خود بیندیشیم، و کاری کنیم درخور سرزمین و مردمان تمدنی تاریخی، پیش از آن‌که ضعف عقلانیت ما را عبرت تاریخ سازد.
محتوای این وبلاگ از طریق این کانال تلگرام هم در دسترس است. https://telegram.me/fazeli_mohammad

مدتهاست قصد دارم سلسله نوشتههای کوتاهی با عنوان «کجا زندگی میکنیم» بنویسم. هدفی که برای این مجموعه (انشاءالله اگر عملی شود) در نظر گرفتهام، تشریح شرایط امروزین ایران است. متنهای کوتاهی خواهند بود که ادراک من از شرایط عمدتاً ساختاری ایران را تشریح میکنند. تلاش میکنم همان شرایطی را تشریح کنم که برای گفتوگوی واقعی و مؤثر بر شرایط زندگی امروز و نسلهای آینده ایران، به آگاهی یافتن بر آنها نیاز داریم.

من به دلایل مختلف علاقهای به حضور در شبکههای اجتماعی موبایلی ندارم؛ اما این مجموعه متنها را کوتاه خواهم نوشت و یکی از مهمترین اهدافم از این کوتاه نوشتن آن است که اگر دوستانی مطالب را مفید یافتند، و علاقه داشتند، آنها را روی شبکههایی که امروز روی موبایل برای اکثریت جامعه ایران در دسترس شده است بازنشر کنند. اولین نوشته از این مجموعه را امروز مینویسم و از خدا میخواهم توفیق داشته باشم مداوم بنویسم.

------------------------------------

ما در جایی زندگی میکنیم که نخبگانش مهاجرت میکنند.

-          از حدود 4 میلیون ایرانی ساکن خارج از کشور، 1400000 نفر در آمریکا، 800 هزار نفر در امارات عربی متحده، 410 هزار نفر در انگلستان و کانادا، 210 هزار نفر در آلمان، 155 هزار نفر در فرانسه و 110 هزار نفر در سوئد زندگی میکنند.

-          از میان ایرانیان ساکن آمریکا 56.3 درصد تحصیلات عالی دارند، و این رقم در اتریش 43، استرالیا 40 و فرانسه 50 درصد است.

-          از میان دانشآموزان المپیادی مدالآور کشور، 62 درصد به کشورهای توسعهیافته مهاجرت کردهاند. 140 نفر از دانشآموزان المپیادی سالهای 1993 تا 2007 در آمریکا و کانادا تحصیل و کار میکنند.

-          70 درصد مدالآوران المپیاد فیزیک، 76.7 درصد مدالآوران ریاضی، 50 درصد مدالآوران کامپیوتر، و 50 درصد مدالآوران شمی از کشور خارج شدهاند. مقصد عمده این افراد آمریکاست. مبدأ اکثر این افراد نیز دانشگاه صنعتی شریف است.

-          صندوق بینالمللی پول خروج 180 هزار نخبه ایرانی را به معنای خروج سالیانه 50 میلیارد دلار از کشور برآورد کرده است.

-          رضا فرجی دانا در زمان تصدی سمت وزیر علوم گفته بود سالیانه 150 هزار نخبه کشور را ترک میکنند و این به معنای روزانه 410 نفر است. (البته حتما منظور ایشان، 410 تحصیلکرده بوده است، و این تعداد با تعریف متداول و رسمی از نخبه سازگار نیست.)

فرار نخبگان


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۸
محمد فاضلی

نظرات  (۴)

سلام
اخبار و مقایسه های یاس آور هر چند کاملا درست و واقعی دردی را دوا نمی کنند همه جا از این اخبار پر است
پاسخ:
- همه مجموعه «کجا زندگی می کنیم» به ارائه آمار و اطلاعات و تحلیل های ناخرسندکننده نخواهد پرداخت.
- برای این که واقعیت پذیرفته شود، یک راه این است که اخبار به قول شما یأس آور را هم ارائه کنیم.
- بدترین وضعیت آن است که به فراگیر شدن اخبار ناخوشایند عادت کرده و تطابق پیدا کنیم.
- حتماً خبرهای ناخوشایندی هست که همگان از آن اطلاع ندارند و به مسأله عمومی بدل نشده اند.
۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۳ زهرا کریمی
هر چند شرایط نامناسب کنونی جوانان مستعد ایرانی را به مهاجرت تشویق می کند ولی این فرایند نباید برای کشور کاملا زیان آور ارزیابی شود. اگر هر زمان وضعیت اقتصادی، اجتماعی  و سیاسی کشور بهتر شود و ثبات نسبی برقرار گردد، بسیاری از ایرانیان می توانند سرمایه ی مالی و علمی خود رادر خدمت توسعه ی همه جانبه ی کشور به کار گیرند. 

تاسف بار تر این است که در حال حاضر ما توان استفاده از دانش ایرانیان مهاجر را نداریم و وضعیت فضای کسب و کار به نحوی است که ورود سرمایه به ایران را  بسیار دشوار می کند.

با سلام و عرض ادب

یادم می آید در دوران بچگی فیلم عجیب و تاثیرگذاری از تلوزیون دیدم – اسمش را نمی دانم- که روزی مسئولان موزه لوور فرانسه متوجه شدند لبخند از تابلوی مونالیزا محو شده و لبخند ژوکوند به چهره ای غمناک مبدل گشته. آنجا بود که همه متوجه شدند دیگر هیچ کس در دنیا نمی خندد! حتی با دیدن فیلمهای کمدی.وهمین امر،  پایان دنیا را رقم زد.

بعضی وقت ها در به در به دنبال یک خبر یا واقعه خوب می گردم. نه لزوما خبرها و وقایع خوب پهن دامنه و ساختاری! همین خبرهای خوب معمولی مثل تولد فرزند کسی که سالها از خداوند فرزند می خواسته. یک ازدواج. یک برد در والیبال. یک اثر هنری جذاب(فیلم، شعر، موسیقی یا ...) که تا به حال ندیده بودم. یک منظره زیبا از نقطه ای توریستی در دنیا یا حتی یک دستور پخت غذای جدید!(مدیونید اگه فکر کنید خودم بخوام بپزمش...به هیچ وجه... اصلا چه معنی میده مرد تو خونه دست به سیاه و سفید بزنه؟) و بعد سعی می کنم تا جایی که ممکنه از اون چیز کوچک و کم اهمیت لذت ببرم. اسمش رو گذاشتم «استراتژی شادی های کوچک».

اگرهمه چیز برای زندگی نرمال(یا حتی نزدیک به نرمال) فراهم نیست؛ هر امر امیدآفرین –اگرچه کوچک- باشکوه و ستودنی است.

ای کاش کاری که دیگران نمی کنند شما انجام دهید. در حالی که صدها رسانه همگانی از مشکلات و دردها و مسایل اجتماعی می گویند و خواهند گفت؛ شما از امیدها و ظرفیتها بگویید. کمترین بازخوردش –حداقل در بین هم صنفانتان- متهم شدن به کم سوادی، خوش باوری، ساده انگاری، عدم درک روح جامعه شناسی(انتقاد و عیب یابی اجتماعی)، جیره خور قدرتمندان بودن و تهمت هایی از این دست است. ولی چه کسی گفته که نشان دادن امید به درمانها و ظرفیتهای رسیدن به بهبودی از تشریح بیماری کم اهمیت تر است؟

پاسخ:
سلام
هدف مجموعه «کجا زندگی می کنیم» فقط بیان تلخی ها نیست. شاید بد شروع کردم. درباره امیدها هم خواهم نوشت. اما در ایران یک مسئول برای بیان خوشیها و خوش خیالی ها وجود دارد: مسئولین و دستگاه بوروکراتیک. از نظر آنها همه چیز رو به راه است. کارشان را هم خوب انجام می دهند. یک تقسیم کار است. من بیشتر بخش ناخوشایندش را تشریح می کنم، آنها مثبت هایش را بگویند.
سال ها است که در نقد خروج ایرانیان(به ویژه تحصیل کرده های دانشگاه داخل) از کشور در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مطالب و نوشته های زیادی منتشر شده است. اول از همه یک نقد وارده به این مطالب و نوشته ها صحت و سقم آمار و اطلاعات مربوط به این دسته از مهاجرین است. تاکنون منبع این آمار و اطلاعات چندان روشن و شفاف بیان نشده است. اینگونه آمار مثل آمار تورم و رکود در بخش اقتصادی جامعه است که توسط منابع مختلف با تفاوت فاحش بیان می شود. سالها است که می گویند سالانه 150 هزار نفر از ایران خارج می شوند و جمعیت ایرانیان خارج از کشور نیز نزدیک و یا بالغ بر 4 میلیون نفر است. حال مسئله ساده این است که اگر فرضا یک بازه زمانی 5 ساله را از سال 88 تا 93 را تصور نماییم بایستی 750 هزار تحصیل کرده ویا به تعبیر وزیر فرهیخته علوم ، نخبه از کشور خارج شده باشند و عمدتا این افراد هم فارغ التحصیل دانشگاههای برتر ایران هستند، چرا وزارت علوم به این مسئله ساده جواب نمی دهد که کل فارغ التحصیلان چند دانشگاه برتر کشور در این بازه زمانی و یا حتی در 10 سال قبل چند نفر بوده اند که 750 هزار نفر آنها طی مدت 5 سال اخیر از کشور خارج شده اند؟ سوال دوم این است که در همه اظهار نظرها انگیزه افراد برای خروج از کشور را جستجوی شرایط بهتر کار، رفاه، آزادی های اجتماعی، و تحصیلات بیشتر و.... اعلام کرده اند و غالب این موارد نیز در حیطه اختیارات دولت ها بوده  و هست. دستگاههای ذیربط برای احیاء حقوق از دست رفته این افراد چه فداکاری که نه، تا چه اندازه به مسئولیت اجتماعی خود عمل کرد ه اند؟ یک ارزیابی ساده از وعده و وعیدهای دولت ها قبل از انتخاب شدنشان داشته باشیم و بعد از انتخاب شدن و روی کار آمدن نیز!!! بنابراین ریشه یابی موضوع فرار مغزها و مهاجرت تحصیل کرده ها بایستی از ابعاد مختلف صورت گیرد. به قول سرکار خانم دکترکریمی شاید مرور زمان ما را به یک وضعیت پایدار برساند که افراد آنچه خود دارند را زبیگانه تمنا ننمایند.
پاسخ:
سلام
الزامی نیست که 150 هزار نفر از فارغ التحصیلان جدید باشند. خروج سالی 150 هزار نفر از بین کل تحصیل کرده های ایران زیاد نیست.
من هم می نویسم که مطالبه گری را تشدید کنم. آنچه نوشته ام نافی مسئولیت دولت ها در قبال جامعه و تحصیلکردگان نیست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی